کستفروشی شاید متفاوتترین نوع کسبوکار در افغانستان باشد. در روزگار نهچندان دور، تعداد دکانهای کستفروشی در شهرها و بهخصوص در پایتخت به صدها عدد میرسید و هزاران نفر علاقمند موسیقی به آنها سر میزدند. اما در حال حاضر مشکلات مالی، ناامنی و ابتذال اشعار و موسیقی در آهنگها روح و روان بسیاری از شهروندان کشور را رنجور و ملول کرده است.
با اینحال، هنوز هم کسانی هستند که علاقه و عشق خاصی به نگهداری کستهای سابقه و شنیدن آنها دارند. ولیمحمد، یکی از کستفروشان شهر کابل با لبخند دلپذیری میگوید که از شغلش نسبتن راضی است.
وقتی وارد دکانش میشوم صدای زمزمهاش را میشنوم. تا چشم یاری میکند دوروبرش کست دیده میشود. پشت هر کست کاغذ سفیدی چسپانده شده و روی کاغذ اسم خواننده درج شده است. ساربان، ناشناس، احمدظاهر، نغمهومنگل، وجیهه و فرید رستگار، حاجی سیفو، شرفیار منگل، بیلتون و… نامهاییاند که با خط درشت و واضح نوشته شدهاند.
فروش کست، پاککردن و ضبط آنها شغلی است که بیش از 60 سال خانوادهی ولیمحمد با آن در گیر اند. ولیمحمد 45 ساله میگوید، از هفت سالگی در این حرفه شاگرد پدرش بوده است.
به گفتهی این کستفروش، هرچند دیگر با آمدن تکنالوژیهای مدرن صوتی و تصویری بساط تیپهای ۵۳۰ و گوشدادن به آهنگهای مورد علاقه از طریق نوارهای آنالوگ یا «فیته» تقریبن جمع شده است، اما هنوز هم کسانی هستند که اینگونه وسایل را به خاطر دارند و دلواپس آن هستند. شنیدن آهنگ از این طریق لذت خاصی دارد که در وسیلههای امروزی دیده نمیشود. با این وسیلهها دیگر نمیتوان از شنیدن آهنگها لذت برد.
ولیمحمد میگوید، از 34 ولایت افغانستان مشتری دارد، زیرا آهنگهای قدیمی تمام این ولایتها را در گدامش نگهداشته است، گدامی که بیش از 50 هزار کست در آن نگهداری میشود و ولیمحمد از روی همان کُندهها، کستهای جدیدی ضبط و به مشتریانش عرضه میکند.
قوای سرحدی سنگر گرفته وا لیلا
به روی دشمنان خنجر گرفته وا لیلا
بگو از ما بگو با سرحدیها وا لیلا
که کار میهن ما سر گرفته وا لیلا
طناز است لیلا – بال یک پرواز است لیلا – یار یک سرباز است لیلا…
ولیمحمد این آهنگ را با شوق خاصی زمزمه میکند: «از این آهنگ خاطرهها دارم.» او میگوید، زمانی که شورویها قصد اشغال سرزمین ما را داشتند، پسران جوان و سربازان دلیر ما با شنیدن این آهنگ عزم و ارادهیشان را مستحکم و یکتنه در برابر شورویها مبارزه میکردند. به باور ولیمحمد، نقش این آهنگ برای آزادساختن کشور از چنگ شورویها، خاص و انکارناپذیر بود.
با اینهمه، ولیمحمد شاکی است و میگوید کاروبارش نسبت به سابق از رونق افتاده است: «قبلن قانونی داشتیم که بر اساس آن اگر کسی کستهای ما را بدون اجازهی خودمان کاپی میکرد جریمه میشد، اما امروزه با پیشرفت تکنالوژی و آمدن سیدی و میموری، هر کسی میتواند با پرداخت 10 یا 20 افغانی صاحب چندین هزار آهنگ شود.» از جانب دیگر به باور ولیمحمد، تولید بیش از حد خواننده از سوی برخی نهادها و رسانهها سبب شده تا کیفیت آهنگها پایین بیاید.
یکی دیگر از سهولتهایی که با پیشرفت تکنالوژی رونما شده، ارتباط برقرارکردن آسان مردم با دوستان و آشنایانشان در نقاط دور و نزدیک است. اما در گذشتهها مردم برای این کار صدایشان را روی کست ضبط میکردند و میفرستادند. گاهی بیشتر از یک ماه طول میکشید تا کست حاوی صدا از افغانستان به پاکستان یا ایران برسد.
طارق یکی از کسانی است که تجربهی فرستادن کست از یک کشور به کشور دیگر را دارد. او میگوید:
«زمانیکه خیلی کوچک بودیم، پدرم در ایران بود. تنها وسیلهی ارتباطی که داشتیم فرستادن خط یا نامه و ضبطکردن صدا روی کستها بود. پدرم نیز از همین طریق احوالش را برای ما میفرستاد و برای شنیدن این کستها یک تیپ قدیمی هم در خانه داشتیم که خیلی برای ما ارزشمند بود.»
به گفتهی کستفروشان شهر کابل، هنوز هم عدهیی هستند که دوست دارند زیبایی آهنگها را با همان تیپهای قدیمی و کست تجربه کنند. اما مشکل اصلی این است که دیگر کست سفید در بازار بسیار کم است و تنها دو کارخانه؛ یکی در کراچی و دیگری در چین وجود دارند که بهصورت بسیار محدود کست تولید میکنند.