سلفی‌گری و پیکار با ارزش‌های عجم

در آستانه‌ی جشن نوروز بار دیگر مسأله‌ی «تکفیر و تحریم» اوج گرفته است. گروهی به این پندارند که تجلیل از نوروز رسمی مربوط به آیین مجوس بوده و بر مسلمانان حرام است و تجلیل‌کننده نیز کافر. این گروه پیرو جماعت سلفیه‌اند. گروهی دیگر با استناد به روایاتی از پیامبر و منابع تاریخی، برای تجلیل از نوروز در پی توجیهات دینی‌اند.  

رویارویی بر سر تبیین درست یا نادرست از همان صدر اسلام و با بروز کشمکش پیرامون قرائت مشروع از مقوله‌ی قدرت آغاز شد. از میان خلفای راشدین تنها ابوبکر صدیق به مرگ طبیعی‌اش درگذشت و مرگ بقیه به‌نحوی بی‌ارتباط به نزاع بر سر قدرت نبوده است. اصحاب نیز برای زورآزمایی یکدیگر به جمل و صفین رفتند و پس از این جنگ‌ها نیز فرق‌ مختلف اسلامی پدید آمد.

من در این یادداشت تکلیف تجلیل و یا عدم تجلیل از نوروز را تعیین نمی‌کنم و به‌گونه‌ی متمرکز به بررسی نوروز نیز نخواهم پرداخت، بلکه می‌خواهم این پدیده را به‌مثابه‌ی حسرت احیای عظمت عرب و ستیز ناسیونالیسم عربی با فرهنگ عجم بسنجم.

سلف در فرهنگ دهخدا به معنای «پیشینیان، کسی که در پیش می‌زیسته و به‌جای‌آوردن با روش سلف صالح خود» آمده است. سلفی‌ها بخشی از ظاهریون‌اند که از خواست بازگشت و رجوع به رفتار، کردار و پندار سلف صالح ـ پیامبر، اصحاب و شماری از تابعین و تبع تابعین ـ دم می‌زنند. نجم‌الدین طبسی بر این نظر است که شماری سلفیه را رجوع به عقاید قدما در عقیده، شریعت و سلوک ـ کلام، فقه و اخلاق ـ در فهم دین می‌خوانند.
جلوه‌هایی از تفکر سلفی در اعتراض به وضعیت سیاسی به‌عنوان جنبشی سیاسی در عصر عباسی‌ها و در دوران خلافت هارون‌الرشید و پسرانش ظهور کرد. ابوعبدالله احمد بن حنبل بنیان‌گذار فقه حنبلی در قرن هشتم میلادی، برای اولین‌بار و به‌صورت مدون حکم کرد که مسلمانان باید به سلف صالح خود رجوع کنند. پاتریشیا کرون در «تاریخ اندیشه‌ی سیاسی در اسلام» می‌نویسد، احمد بن حنبل و هم‌فکرانش چنین می‏اندیشیدند که قدرت سیاسی به‌گونه‌ی لاعلاج فاسد شده و باید سعی کرد در جامعه‌یی غیرسیاسی متشکل از مؤمنان، زندگی صالح برای خود فراهم کرد.

هرچند رجوع به سلف صالح ابداع امام حنبل نیست و حتا در روایات پیامبر و احکام قرآن نیز بر پیروی از روش قدمای دین تاکید شده است، اما این آرای حنبل بود که سرانجام ابن‌تیمیه را برافروخت تا مکتبی ابداع کند که از درون آن ملغمه‌یی از ناسیونالسیم عربی، جزم‌اندیشی و خشونت سیاسی ـ اجتماعی در سرزمین‌های عجم و عرب بیرون زده و توجیه و توصیه شود.

احمد بن عبدالحلیم بن تیمیه حرانی در قرن 13 و 14 میلادی از برجسته‌ترین متفکران مکتب سلفی‌گری بود. تیمیه در عصر زوال هژمونی عرب و استبداد مغول می‏زیست. بغداد به دست هلاکوخان سقوط کرده بود و جامعه‌ی اسلامی در سرگشتگی و پریشانی به‌سر می‌برد. بعد از هجوم مغول و کشتار و ویرانی‌های پس از آن، گرایش‌های متعددی در اندیشه‌ی اسلامی پا گرفت. شماری این مصیبت را از مقدرات الاهی تعبیر کردند و به خانقاه و خلوتکده پناه بردند. گروهی مبهوت ماندند و جمعی نیز به علل و اسباب این فاجعه اندیشیدند. دریافت ابن تیمیه اما این بود که مسلمانان از راه سلف خویش دور شده‌ و در دام این‌همه فلاکت و بدبختی افتاده‌اند. سیداحمد موثقی در «جنبش‌های اسلامی معاصر» می‌نویسد که ابن تیمیه با شاگردش ابن قیم الجوزیه، در مخالفت با عقل، فلسفه و تصوف علم کرد و بر ظاهر قرآن تمسک جست و استدلال به‌وسیله‌ی اجماع و قیاس را باطل شمرد؛ چون اجماع را شالوده‌ی همه‌ی خرافات می‌دانست. ابن تیمیه احیای عظمت عرب را بازگشت به دورانی می‌دانست که پاتریشیا کرون از آن به‌عنوان «عصر سادگی» یاد می‌کند. او هم‌چنین بر فلسفه و عقل از آن‌رو که سنتی یونانی است، خرده می‌گرفت و آن را نمی‌پذیرفت. نوروز را نیز برای این‌که میراث فرهنگ عجم بود تحریم کرد. حتا برخی ادعا می‌کنند که ابن تیمیه مغول‌هایی که را اسلام آورده بودند قبول نداشت. کلیه‌ی این آراء را در قرن 18 محمد بن عبدالوهاب وام گرفت.
محمد بن عبدالوهاب (1792-1703) بنیان‏گذار مذهب وهابیت، در روزگاری مشابه دوران تیمیه علم کرد. بلاد نجد، سرزمین عبدالوهاب در تخاصم میان قبایل پاره‌پاره شده بود و این وضع آشفته عبدالوهاب را بر آن داشت تا با تأثیر از ابن تیمیه سلفیت را دوباره احیا کند. محمد بن سعود امیر درعیه آرای محمد بن عبدالوهاب را گرفت و با شمشیر عقاید وی را بر قبایل اطراف تحمیل کرد.

در اواخر قرن 18 انقلاب کبیر فرانسه، ساختار اجتماعی ـ سیاسی موجود را در سرتاسر اروپا دچار دگرگونی کرد؛ در اوایل قرن 19 در واکنش به جهانگشایی ناپلئون بناپارت و سایر دولت‌های استعمارگر ناسیونالیسم ظهور کرد و پس از جنک کریمه نخستین دولت ملی با وحدت ایتالیا شکل گرفت. ناسیونالیسم به اروپا منحصر نماند و دامنه‌ی آن امپراتوری عثمانی را نیز در برگرفت. نه‌تنها یونانیان و اسلاوها بلکه اعراب نیز در برابر سلطه‌ی آخرین خلافت اسلامی قیام کردند. محمدعلی سلسله‌ی خدیوی را در مصر بنیان گذاشت و اعراب دیگر از جمله سلاله‌ی آل‌سعود به حمایت بریتانیا علیه امپراتوری عثمانی شوریدند. در اواسط قرن نوزدهم امیرفیصل سعودی توسط محمدعلی خدیو مصر بازداشت شد؛ اما با مداخله‌ی بریتانیا حکومت خاندان آل‌سعود دوباره احیا شد. جنبش سلفی‌گری که ادعای عظمت عرب را داشت و حتا حق حاکمیت را از آن اعراب می‌دانست، در قرن نوزدهم با ناسیونالیسمی که شکل و فرمتی خاص نداشت درآمیخت.

برخلاف جنبش محمد بن عبدالوهاب، جنبشی که در اعتراض به مذهب التقاطی امپراتور مغول اکبر (1564) در هند و توسط شیخ احمد سرهندی وابسته به فرقه‌ی نقشبندی به‌وجود آمد، بعدها بر روی آرای شاه‌ولی‌الله دهلوی (1703-1762) معاصر عبدالوهاب تأثیر گذاشت. دهلوی مخالف خرافات است، تصوف را تأیید می‌کند و مشرب صوفیانه دارد؛ چیزی که سلفی‏های جهان عرب آن را بدعت می‏شمارند.
روحانیون افغانستان عقاید قشری شاه‌ولی‌الله دهلوی و تفکر جهادی‌گری برخاسته از بستر منطقه‌یی را از طریق مدرسه‌ی دیوبند (1867) فراگرفتند. پیش از دیوبند روحانیون افغانستان در مدرسه‌ی دیوان‌بیگی بخارا تحصیل می‏کردند. الیور روا در کتاب «افغانستان، اسلام و نوگرایی» نوشته است که روحانیون سمت شمال افغانستان تا نیمه‌ی اول قرن بیستم برای تحصیل به بخارا می‏رفتند.

مکتب دیوبند هرچند با بدعت در دین مخالف بود، اما در برابر ارزش‌های بومی به پیکار برنخاست. راه مداخله‌ی فرهنگی اعراب در افغانستان در دوران جنگ سرد و از طریق پاکستان باز شد و اعراب به‌ویژه آل‌سعود، با فراهم کردن منابع مالی برای پاکستان، به مدارس دینی این کشور نفوذ کردند و به‌تدریج آرای محمد بن عبدالوهاب از راه مدارس پاکستانی وارد افغانستان شد. جنبش مجاهدین و سپس تفکر طالبانی که در برابر ارزش‌های بومی روحیه‌ی اعتراضی داشت، محصول دوران جنگ سرد و متأثر از راهبرد اعراب ملی‌گراست. از نیمه‌ی دوم قرن بیستم بدین‌سو مدارس پاکستانی به‌سرعت روحانیون سلفی‌مشرب تولید می‌کنند. بیشتر آنان در شهرها و روستاهای افغانستان مشغول جدال با ارزش‌های بومی‌اند.

به اشتراک بگذارید:
به اشتراک گذاری بر روی facebook
به اشتراک گذاری بر روی twitter
به اشتراک گذاری بر روی telegram
به اشتراک گذاری بر روی whatsapp
به اشتراک گذاری بر روی email
به اشتراک گذاری بر روی print

این مطلب در آرشیو سلام وطندار ذخیره شده است.

اخبار و گزارش‌های سلام وطن‌دار را از شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید:

فیسبوک

توییتر

تلگرام