حامد کرزی رییس جمهور پیشین برای پیوستن طالبان به صلح تلاشهایی بسیار انجام داد، آزادی زندانیان سیاسی طالبان، بیرون کردن نام رهبران این گروه از «فهرست سیاه»، ایجاد دفتر سیاسی در قطر، کاهش حملههای هوایی نیروهای خارجی و عدم استفاده از سلاحهای سنگین در برابر طالبان را میتوان از جمله امتیازهای حکومت آقای کرزی به گروه طالبان برشمرد. رویکرد رییس جمهور کرزی با طالبان پدر مآبانه بود، حتا انتحار کنندگانی را که پیش از رسیدن به هدف بازداشت میشدند به آغوش میکشید و پس از هر حملهی سنگین گروه طالبان به اهداف نظامی و غیر نظامی با خونسردی طالبان را برادران ناراضی میخواند. اما پاسخ طالبان به طرح صلح حکومت آقای کرزی همواره منفی بود و رهبری این گروه بارها اعلام کردند حاضر به گفتوگو با حکومت افغانستان نیستند. برعکس آنها خواهان مذاکره مستقیم با ایالات متحده آمریکا بودند. این واکنش طالبان رویای مصالحهیی را که کرزی در سر داشت، به بیراهه برد.
محمد اشرف غنی نیز پس از به قدرت رسیدن راه سلف خود را در پیش گرفت. او در نشست وزیران قلب آسیا که در (9 عقرب 1393) در شهر پکن برگزار شده بود طالبان را مخالفان سیاسی حکومت افغاستان خواند و از آنها خواست با دولت صلح کنند.
غنی به این پندار بود که مصالحه با طالبان بدون توافق با پاکستان عملی نیست، برای همین در (23 عقرب 1393) به پاکستان رفت، تا توافق پاکستان را در زمینه مصالحه با طالبان کسب کند؛ اما این تلاشها نتیجهی در پی نداشت. با آنهم رییس جمهور غنی به پایان خشونتها در کشور از راه مصالحه امیدوار ماند. او در نشست نخست پروسهی کابل (16 جوزا 1396) که پس از انفجار خونین در چهار راه زنبق، در ارگ ریاست جمهوری و با اشتراک 24 کشور و سه سازمان بین المللی برگزار شد، پیام صلح حکومت را به طالبان تکرار کرد؛ اما پاسخ طالبان بازهم منفی بود. رهبران گروه طالبان اعلام کردند که در مورد صلح تنها با ایالات متحده گفتوگو خواهند کرد.
طالبان در 16 سال گذشته به فراخوان صلح حکومت، همواره به گونهی فوری پاسخ داده اند؛ اما اینبار پس از نشست دوم پروسهی کابل (9 حوت) هنوز به پیشنهاد بدون قید و شرط حکومت برای آغاز گفتوگوهای صلح پاسخ نگفته اند. محمد اشرف غنی در نشست دوم پروسهی کابل یک بستهیی را به گروه طالبان پیشنهاد کرد که موارد برجستهی آن شامل به رسمیت شناختن طالبان به عنوان حزب سیاسی، تامین امنیت آنان، تعدیل قانون اساسی و آزادی زندانیان سیاسی این گروه می باشد. ظاهرن پیشنهاد حکومت، گروه طالبان را در دوراهی صلح و جنگ قرار داده است؛ اما حقیقت اینست که طالبان در 16 سال نبرد با حکومت بهای گزاف پرداخته اند، تلفات سنگین در جبهه جنگ و شکار رهبران این گروه توسط نیروهای امنیتی افغانستان و ایالات متحده، مشکلات مالی، پراکندگی و گسست درون سازمانی و از جانب دیگر فشار آمریکا بر پاکستان این گروه را در شرایط دشواری قرار داده است.
پیشنهاد کنونی حکومت برخلاف گذشته بسیار ملایم است و طالبان نیز این امر را درک کرده اند؛ اما طالبان با چالش حیثیتی مواجه اند. این گروه پیوسته حضور نیروهای خارجی را در کشور بهانه قرار داده و حکومت افغانستان را فاقد اعتبار و اراده خوانده اند و به این دلیل نبرد در برابر حکومت افغانستان را مشروع میدانند. این حجت، مشابه با حجتی است که مجاهدین پیشین با استناد بر آن نبرد خود در برابر حکومت وقت را موجه و مشروع میدانستند. همینطور حکمتیار نیز با همین استدلال حاضر به گفتوگو با حکومت کرزی نشد، و اعلام کرد تا زمانی که «یک عسکر آمریکایی» در افغانستان حضور داشته باشد با حکومت کرزی مصالحه نخواهد کرد.
طالبان اگر به مصالحه با حکومت غنی موافقت کنند بخشی از افراطگرایان که از زمان ظهور تاکنون حامی این گروه اند، راه خود را از طالبان جدا خواهند کرد. رهبران این گروه از این امر به خوبی آگاه اند. به همین دلیل آنها نگران اند که اگر این اتفاق بیافتد از نیروی طالبان کاسته شده و این گروه قدرت مانور در حوزه سیاست را از دست خواهند داد. مگر اینکه رهبران سیاسی طالبان موفق به ایجاد ادبیات مسلط در حوزه سیاست شوند، همان کاری که مجاهدین پیشین انجام دادند.
چالش دیگری که فرا روی مصالحه با طالبان قرار دارد مسلهی «اعتماد» است چیزی که گروه طالبان پس از اعلان طرح صلح افغانستان در مقالاتی زیر عنوان (آیا هدف واقعا صلح است؟ و اشرف غنی و قایل شدن امتیاز به طالبان) که در ویب سایت خود نشر کرده اند، به گونهی تلویحی به آن اشاره کرده اند. رهبران طالبان به رییس جمهور غنی با دیدهی تردید مینگرند؛ زیرا طالبان بد قولیهایی را که غنی با جنرال دوستم، عبدالله عبدالله و دیگران داشته است، از یاد نبرده اند. طالبان نگران اند که مبادا بستهی پیشنهادی حکومت دامی باشد که فرجام آن سرنوشت بدی را برای این گروه رقم بزند.
از سوی دیگر رفتار محترمانهی حکومت با حکمتیار میتواند پیام مثبتی برای طالبان باشد؛ زیرا نتیجهی صلح حکومت با حکمیتار، برایش احترام، زندگی مرفه و امنیت فراهم کرده است، چیزی که در صورت صلح، طالبان نیز به آنها دست خواهند یافت.
به نظر میرسد سکوت طالبان تعبیر همان جملهی معروف «سکوت علامت رضایت است» باشد. هرچند پیشداوری در این زمینه زود است؛ اما طالبان در 16 سال اخیر هیچگاهی در پاسخ دادن چنین مردد و دودل نبوده اند.
قدر مسلم این است که با پیوستن گروه طالبان به پروسهی صلح، خشونتها در کشور پایان نخواهد یافت؛ زیرا بذر تندروییی که در این جغرافیا کاشته شده است دوباره جوانه خواهد زد و حاصل نو به بار خواهد آورد. تندروی پدیدهیی سود آوری است که کشورهای منطقه و فرامنطقهیی روی آن سرمایه گذاری کرده اند و افغانستان هم بستر خوبی برای پرورش این پدیده است.