سمیرا: بیشتر دختران همسنوسالم در دورهی متوسطه پریود شدند. من تنها دختری بودم که تا شانزدهونیم سالگی هیچ نشانهیی از قاعدگی نداشتم.
گاهی از اینکه عملکرد بدنم عادی نبود دلنگران میشدم. اما در کل قاعدگی دیرهنگام مزایایی هم داشت؛ در دورهیی که در داخل مکتب نواربهداشتی تبلیغ و توزیع میشد، من تقریبن همهچیز را دربارهی پریود و علایم آن میدانستم.
با این حال و با وجود تمامی این اطلاعات، پس از آنکه پریود شدم، فکر میکردم که جایی از بدنم زخم شده و من بیخبرم. دو روز پیش از پریود نیز زمین خورده بودم و این موضوع نگرانیام را بیشتر ساخت.
توصیفی که دوستانم از علایم قاعدگی داشتند ـ دلدرد، کمردرد و دلبدی ـ در بدنم یافت نمیشد. به همین دلیل تا دو روز مشکلم را از مادرم پنهان کردم.
دو روز گذشت و خونریزی به یکباره زیاد شد و شلوارم را تر کرد. سرانجام به خواهر کلانم گفتم و او با خنده گفت: «دیوانه عادت شدی؛ زخمی در کار نیست». به من نواربهداشتی داد تا استفاده کنم.
پدرم که از ماجرا بیخبر بود، طبق روال همیشه مرا مجبور به خواندن نماز میکرد. در ماه رمضان هم مرا به سحری بیدار میکرد تا روزه بگیرم. اما کمکم مادرم موضوع قاعدگیام را به پدرم گفت و پس از آن دیگر مجبور نبودم در حالت پریود نماز بخوانم و روزه بگیرم.