ابراهیم حاتمیکیا از کارگردانان به نام پس از انقلاب 1357 ایران، فارغالتحصیل دانشکدۀ سینما و تئاتر تهران است. شاید شناختهشدهترین کار او را در سطح بینالملل بتوان فیلم «روبان قرمز» عنوان کرد که توانست جایزۀ صدف طلایی جشنوارۀ فیلم سنسباستین را از آن خود کند. او با گروه «روایت فتح» که به مستندسازی جنگ هشت سالۀ ایران و عراق میپرداخت، راهی جبهههای جنگ شد؛ به همین دلیل جهانبینی سینمایی او از همان ابتدا با موضوع جنگ گره خورده و به تدریج در تمامی کارهای او امتداد یافته است.
بادیگارد هجدهمین فیلم حاتمی کیا در مقام کارگردان است که به روایت داستان یک محافظ شخصیتهای مهم نظام جمهوری اسلامی ایران به نام حاجحیدر ذبیحی می پردازد که در روزهای پایانی کار خود دچار یک اشتباه شده است.
از نظر نگارندۀ متن، ژانر سینمایِ جنگ دارای دو چشمدید متفاوت است، اولی هنرمندی که در مواجهه با جنگ و خشونت متأثر شده و به خلق اثر میپردازد و دیگری جنگجویی که در دوران پسابحران در پی پرکردن خلاءهای شخصیتی خود به هنر سینما روی میآورد. از این منظر خاص حاتمیکیا جزو دستۀ اول است و این در نوع نگرش او به مقولههای مطرح در فیلمهایش و بازتاب آن در شخصیتهای تقریباً ثابتاش مشهود است.
فیلمهایی با موضوعِ دوران پس از جنگِ او که هر یک از بهترینهای سینمای ایران نیز هستند مانند «از کرخه تا راین» و «آژانس شیشهیی» هر دو مقولۀ مجروحان جنگی و تعامل آنها با جامعۀ جدید و بالعکس را به تصویر میکشد. شخصیتهای محوری این فیلمها رزمندهگانی اند که هنوز بحران روانی دوران نبرد را از یاد نبرده و درک جامعۀ تازه شکلگرفتۀ پیرامونشان برایشان دشوار است. اما از شخصیت محجوب و کم حرف «سعید» در «از کرخه تا راین» تا «حاج کاظمِ» آژانس شیشهیی تفاوتهای زیادی است؛ نوعی لجام گسیختهگی و یاغیگری که گویی از سعید شروع و در حاج کاظم به اوجش میرسد.
بادیگارد مرزهای این یاغیگری و سرکشی را از حدوحدود حاج کاظم هم فراتر برده و این بار چنان به یکهتازی حاج حیدر (با بازی نه چندان متفاوت، اما قوی پرویز پرستویی) پرداخته میشود که حتا صدای بعضی منتقدان محافظهکار را نسبت به این تکرویِ به اصطلاح «مقدسسازی» شخصیت اصلی بلند کرده است. اوج این تقدس را هم میتوان در سکانسی که حاج حیدر پس از زمینخوردن از روی موتورسیکلت به خانه برمی گردد، نه توسط یک تیم درمانی حرفهیی که توسط خانوادهاش و به صورت کاملاً نمادین پرستاری میشود. در اکثر نماها حاج حیدر همیشه با هالهیی از نور در برگرفته میشود و در پایان نیز با تصویربرداری حرفهیی محمود کلاری به سوی نور رهسپار میگردد. او نمادی از آرمانهاییست مقدس که در گرداب سیاست زدهگی تنها و تنهاتر میشود و در این میان تنها مرهمش گذشتهییست که به آن افتخار میکند. از نمونههای آن نیز میتوان به سکانس داخل خودروی حاج حیدر اشاره کرد که در کنار خود، علی رجائی، رییس جمهور ایران در سالهای آخر دهۀ پنجاه خورشیدی را میبیند. رجایی یکی از چهرههای نمادین انقلابی ایران است که به دست آنچه رژیم ایران «منافقین» و به ظاهر خودیها میخواند در سال 60 به همراه جمعی از یارانش ترور شد و حاج حیدر به نوعی ادامۀ همین شخصیت و منش است، با این تفاوت که او از حوادث جان به سلامت برده و حالا شاهد ثمرۀ انقلابیست که برای آن جنگیده.
فیلمهای حاتمیکیا یکی از شخصیترین دیدگاههای سینمایی در بین فیلمسازان هم دورۀ او به شمار میروند که به لطف حمایتهای همیشهگی سازمانهای مختلف مرتبط با نظام جمهوری اسلامی با تیم او همواره یکی از مطرحترینها نیز بوده و هست. سازمان سینمایی اوج یکی از موسسات مرتبط با سپاه پاسداران انقلاب اسلامیست که با هدف ترویج سینمای ارزشی و فاخر پیریزی شده است، تهیهکنندهگی فیلم را بر عهده داشته و به مدد همین عنوان امکاناتی فراتر از آنچه به طور معمول در اختیار یک فیلمساز ایرانی قرار میگیرد در اختیار حاتمیکیا قرار گرفته است.
استفادۀ عوامل فیلم از تکنولوژیهای روز دنیا در فیلمبرداری و جلوههای ویژه این فیلم را یک سروگردن از آثار دیگر سینمایی ایران بالاتر قرار میدهد که از آن میان میتوان به فیلمبرداری در فارمت آنامورفیک با لنزهای سوپرواید و شاتهای هوایی با پهپاد اشاره کرد که این اثر را از نگاه تکنیکی به کاری قابل احترام تبدیل کرده است.
از نگاه فیلمنامه اما یک آشفتهگی در کل کار دیده میشود که میتواند به ذهنیت آشفتۀ نویسنده و یا به جدال بین سفارشی و شخصیبودن فیلم ارتباط پیدا کند که مثال واضح آن را میتوان منولوگ حاج حیدر در توضیحش پیرامون تفاوت لفظ «محافظ» و «بادیگارد» شاهد بود. انتقادهای دیگری نیز به تک محوریبودن فیلم وارد است؛ به طور مثال این که حاج حیدر بدون اجازۀ مرجع خاصی آنچه را به نظرش درست میآید انجام میدهد، خواه سپرگرفتن شخص مورد محافظتش خواه کتکزدن مزاحمان خیابانی، این او را فراتر از قانون نشان میدهد. کلیشۀ مشکل حاج حیدر در خوابیدن و این که او نمیتواند بخوابد در ابتدای فیلم به راحتی پایان را لو میدهد و میتوان متصور بود که چه چیزی انتظار این محافظ کهنهکار را میکشد.
نوع برخورد حاتمیکیا در فیلمش با نسل سوم پس از جنگ نیز بسیار قابل تأمل است. او به صراحت نگرانی خود را از آنچه او از زبان حاج حیدر «سوراخ شدن این کشتی (نظام جمهوری اسلامی)» تعبیر میکند، ابراز میدارد و تصویر ناامیدکنندهیی نیز از این نسل ارایه میدهد که مثالش میتواند سکانس درگیری همسر حاج حیدر (با بازی مریلا زارعی) با فروشندهگان مواد مخدر باشد. البته این روند سیاه روزنۀ امیدی نیز دارد که آن هم مهندس میثم زرین (با بازی متوسط بابک حمیدیان) است که صد البته در ابتدا عاصی و لجوج نشان داده میشود، اما با یک پایانبندی خوش شاهد چرخش شخصیتیاش هستیم.
«بادیگارد» تصویر پر از ابهام از سرانجام سه دهه مبارزۀ آرمانگرایانۀ نسلیست که حاج حیدر ذبیحی نمایندۀ آن است و در نقطۀ مقابل او شخصیتهای نظام که همیشه بدبین اند.
میثم که خود پدرش را در جنگ از دست داده و حالا به دانشمند هستهیی و یکی از سرمایههای نظام (به تعبیر عناصر دولتی داخل فیلم) تبدیل شده باید از همه چیز حتا نامزدش چشمپوشی کند تا بتواند پاسدار ارزشهایی شود که پدرش برای آن جنگیده است.
به زعم نگارنده پس از «گزارش یک جشن» که آن فیلم هم در زمرۀ فیلمهای انتقادی/اعتراضی حاتمیکیا به وضعیت نسل جدید ایران و کشمکش بین افکار کنجکاوانۀ جوانان با نظام محافظهکار حاکم است و غیر از جشنوارۀ فیلم فجر هیچگاه روی پردۀ نقرهیی نیامد و توقیف شد، شاید این فیلم را دومین تلاش فیلمساز برای بروز نگرانیهایش نسبت به این نسل دانست که البته این بار به لطف نرمشهای داخل فیلمنامه مجوز پخش را گرفت.
«بادیگارد» تصویر پر از ابهام از سرانجام سه دهه مبارزۀ آرمانگرایانۀ نسلیست که حاج حیدر ذبیحی نمایندۀ آن است و در نقطۀ مقابل او شخصیتهای نظام که همیشه بدبین اند و حتا میزانسنهای صحنههای مربوط به آنها خفقانآور و تنگوتاریک است و در آنسوی این برخوردها نسل جدیدی که به حال خود رها شده اند.
فیلم در هر بخشی که ضعیف ظاهر شود در پیادهسازی عناصر درام در محیطی کاملاً بومی و شخصی موفق ظاهر میشود. هر چند که گاهی دیالوگهای تئاتریاش لذتِ درامِ روان و جاری آن را کم میکند، اما در جمعبندی از این بابت موفق عمل کرده است، اما ضعفهای فیلمنامه و فضای دو قطبی حاکم در اتمسفر فیلم مانع از آن میشود که آن را در زمرۀ بهترین فیلمهای این کارگردان قرار داد.