نزدیکی روابط ایران و ترکیه؛ مصلحت‌ مشترک یا نگرانی مشترک؟

اگر چه ظاهراً در گذشته روابط بین ایران و ترکیه بر سر قضیۀ سوریه تیره شده بود، اما موضع‌گیری جواد ظریف، وزیر خارجۀ ایران در برابر کودتای نافرجام 15 جولایِ ترکیه – آن‌ هم در نخستین لحظات- بیانگر نزدیکی روابط تهران و انکارا است. پرسش اصلی این‌جاست که کدام نقطه ایران و ترکیه را به هم نزدیک می‌سازد؟

این هم‌سویی از طرف ایران، در حالی مطرح می‌شود که مقام‌های غربی از چندی به این‌سو، قضیۀ تجزیۀ احتمالی سوریه را گاهی مستقیم و گاهی غیرمستقیم مطرح می‌کنند، اگر چنین احتمالی به واقعیت بپیوندد، آزادی‌خواهان کُرد، هم در ایران و هم در ترکیه آرام نمی‌گیرند و رویای تشکیل یک دولت مستقل کردستان، به حقیقت نزدیکتر می‌شود، اتفاقی که نه برای ایران خوش‌آیند است و نه برای ترکیه.

از طرف دیگر با تجزیۀ سوریه و شکل‌گیری دولت مستقل کردستان، کمربندهای امنیتی هردو کشور گسیخته خواهد شد و دیگر ایران آن زورگویی‌های گذشته‌اش را در برابر غرب از دست خواهد داد. مهمتر از همه، آن شعارهای تندِ ایران علیه غرب که ابزار خوبی برای کسب محبوبیت در میان برخی از کشورهای مسلمان بود، جذابیتِ خود را از دست می‌دهد.

به همین سبب داوود اوغلو، وزیرخارجۀ پیشین ترکیه با اشاره به سخن‌هایی که با مسؤولان ایرانی در تهران شریک کرده بود، گفته بود که ترکیه تجزیۀ سوریه را نمی‌پذیرد و این کشور برای بقای سوریه با ایران هم‌سو خواهد بود.

دکتر حسن احمدیان، پژوهشگر مسایل منطقه افزون بر مصلحت‌های بازرگانی و اقتصادی مشترک بین دو کشور، از دغدغه‌های مشترک میان تهران و انکارا در برابر برنامه‌های احتمالی غرب برای تجزیۀ سوریه سخن می‌گوید.

صباح الدین زعیم، استاد روابط بین‌الملل نیز می‌گوید:«در یک نگاهِ خوش‌بینانه، تهران روابط خود را با بازیگران منطقه‌یی و بین‌المللی، تا حدی نیک و هموار ساخته است، اما پرسش این است که آیا تهران، از موقفش در برابر سوریه و همکاری‌هایش با روسیه، دست می‌کشد؟ زیرا ترکیه سیاستِ خود را در این مورد تغییر نخواهد داد.»

دکتر فاطمه صَمادی: «تهران در اِقناع مسکو برای مداخلۀ نظامی در سوریه، نقش بزرگی را بازی کرده است.»

با وجود این‌که آقای احمدیان از تهران در یکی از مصاحبه‌هایش گفت، بین تهران و مسکو هیچ پیمان استراتیژیکی وجود ندارد، اما شماری از آگاهان به این باورند که هر چند – درقضیۀ سوریه – فعلاً توپ در میدان ایران است، اما باید به ترک‌ها نشان بدهد که ایران، در مورد سوریه و ترکیه از استراتیژیِ روسیه خارج است. اما دکتر فاطمه صَمادی، پژوهشگر مسایل ایران، برخلاف ادعای احمدیان می‌گوید که بین ایران و مسکو، مصلحت‌های زیادی وجود دارد، و همچنان این ‌که تهران در اِقناع مسکو برای مداخلۀ نظامی در سوریه، نقش بزرگی را بازی کرده است.

با این حال هنوز هم در نزدیکی روابط این دو کشور، نکته‌های تاریک و ابهام‌برانگیزی وجود دارد. دیده شود که آیا این‌ بار روابط ایران و ترکیه، بر اساس مصلحت‌های مشترک خواهد بود یا نگرانی‌های مشترک؟ چون در گذشته نقطۀ تنش و جدایی ترکیه و ایران پروندۀ سوریه بود؛ این قضیه با امنیت هر دو کشور رابطۀ مستحکم و مستقیم دارد. در این میان روسیه کردها را به عنوان برگ برنده و عامل فشار علیه انکارا استفاده خواهد کرد، تا جایی‌ که می‌تواند ترکیه را در امور داخلی‌اش مصروف نگه‌ دارد. در عین حال نمی‌توان از توجهِ ایران به مسألۀ کردستان و اقلیت‌ کرد در عراق چشم پوشید.

نیروهای پیش‌مرگ کُرد

اگر چه ترکیه و ایران ظاهراً اعلام داشته اند که روابط‌شان گویا با چند مشکل کوچک آسیب نمی‌بیند و رییس‌ جمهور ایران، حسن روحانی در اظهاراتی گفته بود:« ما مصلحت‌های مشترکی داریم و باید برای جنگ با تروریسم، هماهنگ باشیم.» صدراعظم ترکیه هم گفته بود:«ما با ایران نقطه‌نظرهای مختلفی داریم، اما همکاری‌های ما از مداخلۀ بیگانه‌گان جلوگیری خواهد کرد.»

به هر حال عقب‌نشینی ایران از سوریه یک امر خود خواسته نیست، از اظهارات اخیر مقام‌های غربی در مورد بشارُالاسد، دانسته می‌شود که احتمالاً تلاش‌هایی در جریان است تا الاسد در مورد مسایل کشورش، مستقیماً با غرب هماهنگ باشد، نه با هیچ کشور دیگری در منطقه. از سوی دیگر هنوز معلوم نیست که آیا روسیه و ایالات متحدۀ آمریکا، بر سر بشارالاسد به توافق رسیده‌اند یا نه؟ اگر چنین اتفاقی در این بازی بیافتد، پای ایران بیرون خواهد ماند و این کشور یک گام دیگر به ترکیه نزدیک خواهد شد.

اگر کودتای 15 جولای در ترکیه پیروز می‌شد، جنبش خدمت به شکل نرم‌افزاری قدرت را در ترکیه تصاحب می‌کرد. این جنبش با ویژه‌گی شیعه‌ستیزی‌اش، روابط ترکیه را با ایران تیره می‌ساخت؛ بناً ترکیۀ اردوغان نسبت به ترکیۀ جنبش خدمت برای ایران بهتر است.

گذشته از این، نکتۀ دیگری ‌که در قضیۀ ایران و ترکیه – به رهبری اردوغان- مهم است و کسی تا کنون متوجه این باریکی نشده، این است که اگر کودتای 15 جولای در ترکیه پیروز می‌شد، جنبش خدمت به شکل نرم‌افزاری قدرت را در ترکیه تصاحب می‌کرد. این جنبش با ویژه‌گی شیعه‌ستیزی‌اش، روابط ترکیه را با ایران تیره می‌ساخت؛ بناً ترکیۀ اردوغان با وجود تمام نقاط اختلاف، نسبت به ترکیۀ جنبش خدمت برای ایران بهتر است، این‌که ایران هم‌زمان با شکست کودتای 15 جولای، به عادی‌سازی روابطش با ترکیه می‌پردازد، عمده‌ترین دلیلش همین است. در نتیجه انگیزه‌های فوق بیانگر این حقیقت است که این بار نگرانی‌های مشترک، ترکیه و ایران را با هم نزدیک می‌کند.

به اشتراک بگذارید:
به اشتراک گذاری بر روی facebook
به اشتراک گذاری بر روی twitter
به اشتراک گذاری بر روی telegram
به اشتراک گذاری بر روی whatsapp
به اشتراک گذاری بر روی email
به اشتراک گذاری بر روی print

این مطلب در آرشیو سلام وطندار ذخیره شده است.

اخبار و گزارش‌های سلام وطن‌دار را از شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید:

فیسبوک

توییتر

تلگرام