گودبای پارتی باشکوه برای خان

  • پیش از آن‌که به جستار اصلی بپردازم، مایلم معنی واژۀ خان را اندکی بگشایم؛ به عبارت دیگر، مفهومی بدان مترتب کنم تا باشد به قول لودویگ ویتگنشتاین، زبان شکل گرفته و بدین‌سان میان متن و خواننده ارتباطی برقرار شود.
    در قدیم خدایانی که از توران برمی‏‌خواستند، خویشتن را خان می‏‌خواندند و همانند «لولیان شوخ و شیرین‌کار شهرآشوب» به ترکتازی خوان را به یغما می‏‌بردند. چنگیزخان، جوجی‌خان، چغتای‌خان، اوگتای‌خان، تولی‌خان، هلاکوخان، شیبان‌خان، اوزبیک‌خان و… پس از ایلغار چنگیزخان تا مدت مدیدی، تنها وابستگان او می‌‏توانستند این لقب را داشته باشند و بر متصرفات خلف‌شان فرمان برانند. چنان‌که مدار جهان بر سیلان برقرار است، لقب‌ خان در دودمان چنگیز پاینده نماند و بدین‌سان مفهوم خان نیز متحول شد و قرائت‌های متکثر از این واژه به میان آمد.
    در یک معنی زمیندار بزرگی را که اروپایی‌ها فئودال می‏‌خواندند، در فارسی به خان برگردان شد و در مفهم دیگر رهبران عشایر که در نتیجۀ نوعی مردم‌سالاری درون‌قبیله‌یی روی کار می‌‏آمدند را خان نام می‏‌نهادند، دنبالۀ این داستان دراز است و تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.

فرد مورد نظر ما که در این یادداشت بایستی در موردش سخن گفته شود، خود را خان می‌خواند و مایل است دیگران او را با این لقب بشناسند. اما این‌که مرادش از این واژه چیست برای ما به درستی روشن نیست. ولی می‌توان حدس زد که کماکان منظورش همان حاتم طایی است. خان داستان ما حکمت خلیل کرزی معین مستعفی وزارت خارجه است. گویند او در گفت‌وگوهای روزانه در وزارت خارجه، با همکاران و دوستانش بر روی واژۀ خان پافشاری می‏‌کرد: خان خودخوانده. در واپسین روزهایی که رفتن کرزی مقدر شده بود، با لحنی طنزآمیز به همکارانش گفته بود: اگر معین وزارت خارجه نباشم، خان خو هستم.
مقدمۀ بالا حاوی هیچ‌گونه داوری اخلاقی نیست؛ بلکه بهانه‌یی را به دست می‏‌دهد تا به پهلوهای قضیۀ استعفای خان نظری بیافکنیم. در آغاز دلو 1393 به فرمان محمداشرف غنی، حکمت خلیل کرزی به کرسی معینیت سیاسی وزارت خارجه تکیه زد. در متن فرمان غنی آمده بود که «به منظور و انسجام بهتر امور» کرزی گماشته شده است. این موقف بیشتر از هر چیزی برای حکمت خلیل کرزی یک رشوه و هدیۀ سیاسی از جانب آقای غنی محسوب می‌شد. زیرا رئیس جمهور، مدیون حشمت خلیل کرزی برادر حکمت و از حامیان انتخاباتی‌اش بود؛ شخصی که در اسد سال 1393 در یک حمله جان باخت. افزون بر آن، گماشتن حکمت خلیل کرزی که در آن زمان میانۀ خوبی با حامد کرزی پسر عمویش نداشت، برای آقای غنی امتیازی سیاسی به شمار می‌رفت و در راستای تحکیم اقتدار اردوگاه بود.
در مورد استعفای حکمت خلیل کرزی در محافل سیاسی تبصره‌های فراونی شد؛ ازجمله این‌که او مایل است، برای انتخابات ریاست جمهوری خود را نامزد کند. پیش از اظهارنظر در این مورد مقدمه‌یی را طرح می‏‌کنم.
چنان‌که می‏‌دانیم اردوگاه آقای غنی پس از مدتی گرفتار فساد و ریزش شد و بسیاری راه‌شان را جدا کردند که در نتیجه رئیس جمهور آنان را جبراً وادار به استعفا کرد. متن استعفای کرزی مشابهت زیادی با متن استعفای حنیف اتمر مشاور پیشین امنیت ملی دارد. اتمر زیر فشار رئیس جمهور مجبور به استعفا شد و سایۀ این سرنوشت بر روی شانه‌های حشمت خلیل کرزی نیز افتاد. آقای غنی دیگر آن مرد مهربان سال‌های قبل نبود که به کرزی مهر بورزد؛ او مدت‌ها پیش از این استعفا، از وی خواسته بود که کرسی‌اش را خالی کند. کرزی نیز مدتی در برابر این دستور مقاومت کرد.

حکمت خلیل کرزی دو امتیاز عمده دارد: یکی این‌که از تیرۀ درانی‌هاست و دیگر این‌که پسرعموی حامد کرزی است که وزنه‌اش در میان قدرت‌های سیاسی افغانستان سنگین است. اخیراً در ویدیویی که از حامد کرزی گرفته شده و در شبکه‌های اجتماعی دست‌به‌دست می‏‌شود، دیده شده که حکمت خلیل، حامد کرزی را مشایعت می‏‌کند. این همراهی را چنین می‌‏شود تعبیر کرد که خلیل کرزی برای نامزدی‌اش در انتخابات ریاست جمهوری، بیش از پیش به رأی و نظر و حمایت حامد کرزی محتاج است. اما چون تکت‌های انتخاباتی در حال شکل گرفتن است و با توجه به این‌که هر رهبر سیاسی ـ عطامحمد نور، صلاح‌الدین ربانی، احمدضیاء مسعود، اتمر، خلیل کرزی و داودزی ـ همه یکسان خواب تختی را می‌بینند که غنی بر آن تکیه زده، این امر تا نهایی شدن آرایش تکت‌ها معلق است.
اما این‌که چرا 6 روز پس از استعفا، برای خان مجلس باشکوه خداحافطی گرفته می‌‏شود، به نظر می‏‌رسد انگیزه‌یی سیاسی در پس آن پنهان است. به محض این‌که حکمت خلیل کرزی از وظیفه کنار رفت، صلاح‌الدین به نشان همدلی به خانۀ او شتافت و در محافلی که در وزارت خارجه برگزار می‏‌شد، ربانی به همراه مأمورین وزارت خارجه از کرزی با جملۀ «او مرد است» توصیف می‏‌کرده است. این خوش‌خلقی عمیقاً با انگیزۀ سیاسی آلوده است و هدف آن نمک گذاشتن بر زخم‌های غنی است.
برگزاری گودبای پارتی باشکوه با اشتراک سفرای کشورهای قدرتمند و وزرای پیشین وزارت خارجه، پس از گذشت 6 روز از استعفا، واپسین قطعۀ پازلی بود که ربانی برای تحریص غنی چید. برگزاری برنامۀ گودبای پارتی در اصل حامل این پیام بود که «هر کس از تو می‏‌برد به ما می‏‌پیوندد». با این حال انتقادی را که خلیل کرزی در برنامۀ گودبای پارتی مطرح کرد، به شمشیر دو لبه‌یی مانند بود؛ اگر یک نوکش به جان غنی می‏‌نشست، نوک دیگرش خود صلاح‌الدین را نشانه گرفته بود. او گفت که باید از مداخلۀ سیاسی در امور وزارت خارجه پرهیز شود؛ در حالی که رویۀ هر دو جناح ـ تیم غنی و عبدالله ـ در وزارتخانه‌ها و نهادهای دولتی سیاسی و مداخله‌جویانه است. با این‌که هنوز به طور قطعی جناح‌بندی‌ها برای انتخابات ریاست جمهوری معلوم نشده، اما گردهمایی‌ها و نشست‌هایی همانند گودبای پارتی روز قبل، به وضوح جناح‌ها و ترکیب‌ها را مشخص ساخته است.

به اشتراک بگذارید:
به اشتراک گذاری بر روی facebook
به اشتراک گذاری بر روی twitter
به اشتراک گذاری بر روی telegram
به اشتراک گذاری بر روی whatsapp
به اشتراک گذاری بر روی email
به اشتراک گذاری بر روی print

این مطلب در آرشیو سلام وطندار ذخیره شده است.

اخبار و گزارش‌های سلام وطن‌دار را از شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید:

فیسبوک

توییتر

تلگرام