ساعت 5 بامداد است و انگار جادههای پایتخت هنوز از خواب برنخاستهاند. من اما در جستوجوی گوشت گوسفندان تلف شده به بازار «باغ علیمردان» رفتم. پس از پرسوپال، سرانجام بازار گرم خریدوفروش گوسفندهای مرده و بیمار را یافتم. چند دقیقهیی منتظر ماندم تا اینکه زیر نور خورشید صبحگاهی کمکم فروشندهها و خریداران گوسفندهای مرده دور هم جمع شدند و صدای چانهزنی بالا گرفت: یکی میگفت: یک رأس یک هزار؛ آن دیگری میگفت: یکونیم هزار بیا گوشت اعلای گوسفند؛ یکی هم گوسفند زندهیی را با ریسمان میکشید که انگار ماههاست شیرۀ جانش کشیده شده است؛ جان به لب و زار و رنجور.
در این میان، من هم در پی کسی میگشتم که از کم و کیف این بازار بگوید. با هر که برخوردم، از وجود چنین بازار و چنین خریداران و فروشندگانی گلایهمند و شاکی بود؛ اما به هیچ قیمتی حاضر نبود واقعیت جاری را با یک رسانه شریک سازد. هراس از کسانی که چرخ عرضه و تقاضای گوشت گوسفندهای مرده را میچرخانند، شاید دلیل عمدۀ این پنهانکاری باشد. با این حال، با لطایفالحیل موفق شدم چند تن را وادار به مصاحبه کنم.
دکانداران محل که همهروزه شاهد خریدوفروش گوسفندهای مریض و مردهاند، روایتهای مختلف و متفاوتی از این بازار دارند. اسدالله هفت سال است که هر بامداد حضور فروشندههای گوشت مردۀ دام و هجوم رستورانتداران و قصابان و شهروندان مناطق فقیرنشین را شاهد بوده است. بنا به گفتۀ او، هر روز صبح، کوچیها و دامپروران گوسفندهای مرده و مریضشان را به این بازار آورده و به بهای نازل به قصابان و هوتلداران میفروشند.
شکرالله نیز میگوید، بارها دیده که نمایندگان وزارتهای دفاع، داخله و سایر نهادهای دولتی برای تهیۀ گوشت به این بازار آمدهاند. به باور این دکانداران، عدم کنترل و مدیریت بازار سبب شده تا هر که هر چه دلش میخواهد به بازار عرضه کند؛ یا از بازار خریده و به خورد چند ازهمهبیخبر بدهد.
ادریس رئوف، رئیس عمومی صحت حیوانی وزارت زراعت دربارۀ کنترل بازار میگوید که هیئت این وزارت همهروزه از 4 بامداد در 22 ناحیۀ شهر کابل دست به تحقیق و بازرسی میزند؛ با این حال تا کنون چیزی دربارۀ خریدوفروش گوشت مردۀ دامها نشنیده است. مسئولان این وزارت چنین خریدوفروشی را به دور از انتظار میدانند. اما آقای رئوف وعده سپرده که در زودترین فرصت، هیئتی را برای بازار باغ علیمردان بفرستد.
خریدوفروش گوشت دامهای مرده حرام و از لحاظ قانون جرم است. پیش از این نیز گزارشهایی از فروش گوشتِ خر و سگ در ولایتهای بلخ، تخار، کندز و ولایتهای دیگر به نشر رسیده بود. برخی در پیوند به این وقایع دستگیر هم شدند. اما کمتر دیده شده که در دل پایتخت و در روز روشن و کنار خیابان، گوسفند نزار را گردن زنند و گوشتاش را به این و آن فروشند.