از چندسال به این طرف سلفیها منبرهای برخی از مساجد کابل، پروان، کوهدامن و دیگر ولایات را اشغال کرده اند. سلفیها به روش بسیار ماهرانه، نفوذ نرم خود را در کابل و دیگر شهرهای کشور گسترش داده اند. ملاهای سلفیمسلک به صورت علنی خودشان را سلفی نمیخوانند. آنان میدانند که مردم افغانستان با این مسلک میانۀ خوبی ندارند. آنان میدانند که مسلمانان سنی مذهب افغانستان، پیرو امام ابوحنیفه اند که اصالتاً کابلی بود. ابوحنیفه، با سفلیها همباور نبود. او با تصوف، خردورزی، تشیع و جشنهای باستانی پیروانش مشکلی نداشت. از او نقل کرده اند که گفته بود، میتوان نماز را به زبان فارسی اقامه کرد.
تندرویهای سلفیان از دیرباز مورد قبول مردم افغانستان نبود. با آن که در زمان جنگ با اتحاد شوروی، شیخنشینهای عرب حوزۀ خلیج فارس و دولت عربستان، برخی از تنظیمها و فرماندههان را تمویل میکردند، اما موفق به گسترش اندیشههای سلفی نشده بودند. گفته میشود که صرف در کنر و برخی از مناطق دورافتاده شرقی، شماری به مسلک سلفی گرویده بودند. اما بقیۀ مردم افغانستان هیچگونه ارتباطی با سلفیگری نداشتند. حساسیت مردم با تندرویهای سلفیگرایانه به اندازهیی بود که حتا طالبان در زمان حاکمیتشان جرأت نکردند که به حضور سلفیها در صفوفشان اذعان کنند؛ آنها همیشه خودشان را حنفی میخواندند. اما پس از تشکیل نظام سیاسی جدید در افغانستان و روی کار آمدن حامد کرزی، سلفیگری آهسته و پیوسته برای خودش در شهرهای کلان و روستاها جای پا باز کرد.
گفته میشود که شیخهای متمول عربستانی با مصرف پولهای هنگفت در کابل و دیگر شهرهای افغانستان، در پی گسترش حوزۀ نفوذ خویش در منطقه اند. نفوذیهای عربستان و حلقات سلفی، با تهییج و برانگیختن افکار عمومی بر علیه برخی از مظاهر مدرنیته، به دنبال یارگیری و جبههسازی اند.
حلقات سلفیمسلک همچنان ملاهای تحصیل کرده در مدارس وهابی پاکستان را خیلی ماهرانه در مساجد کابل و دیگر شهرهای افغانستان جابهجا کردند. این ملاها هم با شگردهای تبلیغی ماهرانه توانستند عدهیی احساساتی را مخاطب خویش سازند. قضیه به این جا تمام نشد. سلفیها با مصرف پول، سازمانهایی تشکیل دادند که هدف آنها تزریق اندیشههای تندروانه سلفی در کابل و دیگر شهرهای کشور است. تبلیغات سلفیها قشر روستایی و کم درآمد جامعه را هدف گرفته است. آنان از مظاهر مدرنیسم در شهرها انتقاد میکنند و مشکلات کلان اقتصادی، اداری و امنیتی کشور را به این مظاهر ربط میدهند. به عنوان نمونه ملاهای سلفی به مردم عام میگویند در کشوری که مجموعههای تلویزیونی ترکی و کریایی منتشر شود، روی رفاه و آرامش را نمیبیند. حلقات سلفی تندرو منطقه از افزایش شمار دانشآموزان و دانشجویان دختر در کابل و دیگر شهرهای افغانستان وحشتزده شده اند. آنان از پا گرفتن خردورزی، حقوق شهروندی و دمکراسی در افغانستان نگران شده اند. این حلقات میخواهند کابل، مزار، هرات و غزنی را تکریت، حلب، فلوجه و امالقصر بسازند. هدفشان گسترش جنگ نیابتی در کلان شهرهای افغانستان است. به همین دلیل با هزینههای هنگفت، برای خودشان در کابل و دیگر شهرهای افغانستان، ساحه نفوذ میسازند و از مظاهر مدرنیسم، آزادیهای زنان، نشرات آزاد رسانهها و پدیدهها انتقاد میکنند.
یکی از مواردی که سلفیها هر سال علیه آن نفرتپراکنی میکنند، جشن نوروز است. سلفیها میدانند که نوروز یکی از عناصر هویتساز برای مردم افغانستان است. آنان درک کرده اند که جشن نوروز شکوه این حوزۀ تمدنی را در ذهن مردم افغانستان زنده میسازد. آنان میخواهند با تهیکردن جامعه از این عناصرهویتبخش، باورهای بنیادگرایانهشان به سادهگی اجتماعی شود. به همین دلیل است که هر سال برخی از ملاها در ولایات مختلف کشور، گردهمآییهای برگزار میکنند و به مردم میگویند که گرامیداشت از نوروز حرمت دارد. هر سال اوراق تبلیغاتی ضد نوروز پخش میشود. ملاهایی در همین کابل و بلخ، به نمازگزاران اعلام میکنند از شرکت در جشن نوروز و مراسمهای نوروزی دوری کنند. ملایی در یکی از روستاهای پروان به مردم گفته بود، حتا پختن پالک در شب نوروز نیز حرام است. این ملاهای سلفی که تریبونهای برخی از مساجد در اختیارشان قرار گرفته، هیچ فرصتی را برای نفرتپراکنی علیه نوروز، این جشن باستانی و تاریخی ازدست نمیدهند. تقریباً در تمام کشورهای جهان، در کنار جشنهای مذهبی، از جشنهای ملی و تاریخی گرامیداشت میشود. در همین عربستان سعودی حتا آیینهای شمشیربازی در روزهای بخصوص اجرا میشود.
پروژۀ سلفیها در افغانستان، خالی کردن جامعه از فرهنگ و تاریخ است. دشمنی با نوروز تا این حد، در گذشته دورونزدیک مردم افغانستان سابقه ندارد. در زمان ظاهرشاه و داوودخان، نوروز باشکوه و جلال خاص بزرگداشت میشد و هیچ ملایی با آن مخالفت نمیکرد. اما سلفیها و بنیادگرایان تازه به دوران رسیده در کابل و دیگر شهرهای کشور، علم دشمنی با نوروز را برافراشته اند. این آقایان باید بدانند که مردم این خطه با گذشته تاریخیشان، پیوند ناگسستنی دارند و تبلیغات آنهایی که آشکارا رنگ و بوی سیاسی دارد و هدفش گسترش نفوذ شیخهای خلیج فارس است، نمی تواند این پیوند را ازبین ببرد.
دولت افغانستان رسماً عضویت کشورهای حوزۀ نوروز را پذیرفته است. در سال آخر حکومت آقای کرزی، سران کشورهای حوزۀ نوروز در کابل گرد هم آمدند و این روز را جشن گرفتند. بنابراین دولت باید جلوی نفرتپراکنی سلفیها علیه نوروز را بگیرد. ملاهای سلفی باید سرجایشان نشانده شوند. این امر خلاف اصل آزادی بیان نیست. در ایالات متحده هم به کسی اجازه داده نمیشود که علیه مراسم شکرگزاری نفرتپراکنی کند. علاوه بر این سران دولت باید از ریاض بخواهند تا از سیاست نفوذی خویش، که به وسیلۀ ملاهای سلفی در کابل و دیگر شهرهای افغانستان به اجرا گذاشته میشود، دست بردارد. مردم افغانستان ضرورت گسترش مناسبات با عربستان سعودی را درک میکنند. دولتهای افغانستان و عربستان باید دارای روابط محکم و حسنه باشند. هیچ شهروند عاقلی با چنین رابطهیی مخالف نیست. اما نباید به شیخهای پولدار اجازه داده شود که با هزینه کردن پولهای هنگفت، برای خودشان ملا بخرند و از این طریق، نفوذ نرمشان را در کابل و دیگر شهرهای ما گسترش دهند. همین حالا سازمانها و ملاهای سلفی، از بانکهای معینی در کابل پول میگیرند و علیه نوروز فتوا صادر میکنند. این بانکها و سازمانها شناخته شده اند. دولت باید جلوی این بانکها و سازمانها را بگیرد. این امر منافی اصل روابط حسنه با دنیای عرب و عربستان سعودی نیست. هیچ کشوری اجازه نمیدهد که حلقات مذهبی یک کشور دیگر، از طریق مصرف پول در پایتختاش نفوذ کند. ما باید از حریم هویت تاریخی خود پاسداری کنیم. آل سعود میخواهد کل دنیا را به هویتی عربی تقلیل دهد و بار دیگر امپراتوری امویهای نژادپرست را زنده کند. به همین دلیل است که گسترش سلفیگری اصل اول سیاست خارجی و امنیتی ریاض است. کشور ما نباید قربانی این سیاست شود.