نام معرف هر فرد است. هر انسان از بدو تولد تا زمان مرگ با نامی خوانده میشود که در تمامی جوامع و اماکن و گروهها، او را با آن نام میشناسند و البته تجلیگر بخشی از شخصیت و هویت فرد است.
روانشناسان بر این باورند که بخشی از هویت هر انسانی در نام او تجلی پیدا میکند و برخورداری از نام مناسب در افزایش اعتماد به نفس افراد مؤثر است؛ در صورتی که افراد نام خوب و نیکو داشته باشند، احساس افتخار و غرور میکنند و بر عکس کسانی که نام نامناسب دارند، همیشه از آن رنج میبرند.
نامگذاری از جوامع نیز تأثیرپذیر است. مثلاً روسیها بیشتر به نامگذاری از حیوانات بر کودکانشان تمایل دارند. سباکین (سگ)، پیتوخوف (خروس) و زایخوف (خرگوش) از نامهایی اند که میتوان به آنها اشاره کرد. روسیها با چنین نامهایی هیچ مشکلی ندارند، اما همین نامها در افغانستان نامأنوس بوده و شاید فکر کنید هیچ کس حاضر نیست نامش را خرگوش یا یکی از حیواناتی که گفته شد، بگذارد.
با این حال در میان میلیونها شهروند افغانستان هستند افرادی که نامهای عجیب و غریب بر کودکانشان میگذارند.
کوټی (کره خر)، کوتر (کبوتر)، چرسی، کمیس (پیراهن)، لنډی (قدو)، کلدار (واحد پول پاکستان)، ګډۍ (گوسفند)، پشۍ (گربه)، بزګی (بز)، طوطی، چغک، کلوله، دگهنیست، الاببانی (اللهی بمانی)، تور (سیاه)، چرکک، پشنگی، موږک (موش)، مشنگ و گلو از دهها افرادی اند صاحب نامهای نامأنوس و تعجبآور اند.
اسحاق نظامی، یکی از عالمان دینی در این رابطه خاطرهیی دارد. او میگوید، پس از 16 سال به دیدن دوستش رفته که صاحب فرزندی سه ساله است. میگوید، دوست او فرزند خود را با نام «پسکنکی» (نامی بیمعنا و صرفاً ترکیبی از حرفها) صدا کرده و گفته که به خاطر نازدادن به او چنین نامی بر کودکش گذاشته اند.
نامها در درون خود واجد معانی هستند و به یک یا چند خصلت در درون انسان اشاره میکنند. افراد توسط نامهای خود به بخشی از جهتگیری معنایی در درونشان اشاره میکنند. مثلاً بخش قابل توجهی از نامهای دختران متأثر از نام گلهاست؛ نسترن، نسرین، سوسن، لاله، ینامن، رز، شقایق و نامهای دیگری که به واسطۀ این نام بر مفهومی به نام زیبایی تکیه میشود. در واقع با هر بار تکرار نام این گلها که روی دختران گذاشته شده، بر زیبایی و اهمیت آن در زندهگی تکیه میشود و به همین سادهگی باور زیبایی زنان را بازتولید میکند، اما این روند در افرادی که نامهایشان در بالا ذکر شد، کاملاً برعکس است.
به باور روانشناسان بیشتر رفتارهای کودکان در دوران بزرگسالیشان ناشی از نامشان است که باربار از تولد تاکنون بر گوششان طنینانداز بوده. آنان میگویند، این کودکان اگر نامی خوب و مناسب داشته باشند با آن نام خود را سازگار میکنند و در غیر آن تأثیر نام نامأموس بر محیط خانه بعدها رونما میشود.
نکتۀ مهم دیگر تناسب سنی میان نامها و آدمهاست. بیشتر نامها همیشه نام کودک میمانند و با صاحب آن بزرگ نمیشوند و همین موضوع میتواند دردسرهایی برای صاحب نام در آینده ایجاد کند، اما گاهی پدر و مادرها به این ظرافتها در انتخاب نامها توجه لازم را ندارند؛ این که یک نام باید به گونهیی باشد که نه تنها در دوران کودکی بلکه در بزرگسالی هم متناسب با زمان و شخصیت کودک انتخاب شود.
کمال سادات، سرپرست وزارت اطلاعات و فرهنگ میگوید، گذشتن نامهای بیمعنی در کنار تأثیرات منفی بر خانوادهها و محیط زندهگیِشان نیز زیان میرساند. او میگوید، فضا و جامعه هم بر نامگذاری پدر و مادر روی فرزندانشان تأثیر دارد.
آقای سادات از تجربۀ خودش میگوید. به گفتۀ او، سالها پیش در منطقۀ ناامنی زندهگی میکرده اند و حکومت هم دست زیر آلاشه برای تأمین امنیت منتظر معجزه بود. در این گیرودار کودکی در خانهاش تولد میشود و به خاطر اعتراض نام او را به گونۀ پرسشی «سادات چرا وطنم جور نمیشود؟» گذاشته است.
نام خانوادهگی
انسانها در گذاشتن نام خود حقی ندارند، حداقل در نامی که تازه به دنیا میآیند، اما نام خانوادهگی را میتوانند با دست باز و اختیار خود انتخاب کنند. اکثراً نام خانوادهگی بر بنیاد نام جد انتخاب میشود. در برخی موارد هم نام مکانی که درآن تولد میشوند، میشود نام خانوادهگی. گذشته از اینها جامعۀ قومی افغانستان هم سبب شده تا شماری نام قوم خود را نام خانوادهگیشان برگزینند.
نکتۀ دیگر این است که نامها بستههای کوچک و سربستهیی از مفاهیم اند که هر روز بر زبان ما باز و محتویاتشان در ما هضم و جذب میشوند. این که بزرگان ما تأکید کردهاند روی فرزندان خود، نامهای نیکو بگذارید صرفاً از زاویۀ دید فردی و خانوادهگی نیست.
برخی هم علاقهمند اند صفتی نامشان را یدک بکشد. مانند کوشا، لایق، ذهین، دوراندیش… در این گیرودار در جامعۀ افغانستان اما به نامهای خانوادهگییی برمیخوریم که چندان خوشآیند نیستند، از جمله بیخدا، آفت، بیمار، دیوانه، عقدهیی، جورِ دیوانه (روغ لیونی، به زبان پشتو) و…
آخرین نام خانوادهگییی که گفته شد مربوط یکی از فرماندهان پیشین ولایت زابل است. نامش غلام سخی است و میگوید، در تمام جبهات به این نام خانوادهگی مشهور بوده. میگوید به نام خانوادهگی جورِ دیوانه، افتخار میکند و با زحمات زیاد در جبهات نبرد این نام را به دست آورده است. به گفتۀ این فرمانده، سالها پیش در میدان نبرد مصروف اجرای وظیفه بوده که فرماندهاش او را با این نام صدا کرده و از آن پس به همین نام خانوادهگی مشهور شده است.
شماری از خانوادهها هم نامهایی که مفهوم بزرگی دارند را به عنوان نام خانوادهگی انتخاب میکنند. مثلا نام خانوادهگی رییس حوادث حلالاحمر افغانستان کلانتر است. او میگوید، چون پدرکلانش کارهای بزرگی را انجام میداده، این نام خانوادهگی را برای خود برگزیده بود.
تأثیر رسانه در نسبتدادن یک مجموعه رفتاری با تیپسازی به یک نام خاص هم مهم است. مثلاً وقتی در یک سریال عامهپسند، نام قهرمان فیلم، دختری محجبه و زیبا به نام ستایش است و از او رفتارهای منطقی سر میزند، مخاطب در ناخودآگاه خود، نام ستایش را به رفتاری منطقی و سختکوش گره میزند. دوست خودم که مادر است، هنگام نشر این این سریال در شبکههای تلویزیونی داخلی دخترش به دنیا آمد و نامشش را ستایش گذاشت. برعکس وقتی مثلاً در یک سریال یا سریالهای مشابه، یک نام روی ضد قهرمانها گذاشته میشود، ذهنیت ما را نسبت به آن نام منفی میکند.
نکتۀ مهم دیگر تناسب سنی میان نامها و آدمهاست. بیشتر نامها همیشه نام کودک میمانند و با صاحب آن بزرگ نمیشوند و همین موضوع میتواند دردسرهایی برای صاحب نام در آینده ایجاد کند، اما گاهی پدر و مادرها به این ظرافتها در انتخاب نامها توجه لازم را ندارند؛ این که یک نام باید به گونهیی باشد که نه تنها در دوران کودکی بلکه در بزرگسالی هم متناسب با زمان و شخصیت کودک انتخاب شود. برخی نامها در دوران کودکی زیباست، ولی در نوجوانی با مخففکردن آن نام و قراردادن پسوند و پیشوند در کنار آن میتواند احساس ناخوشایندی برای صاحب نام ایجاد کند. به همین اساس بیشتر کشورها برای شهروندان خود حق تغییر نام میدهند تا در بزرگسالی اختیار تغییر نام خود را داشته باشند.
باید به این نکته مهم توجه کرد که دایرۀ تأثیر نام در قلمرو فردی متوقف نمیماند؛ وقتی پدر و مادری، نامهایی را بر پسران و دختران خود میگذارند، بر گنجینهیی از مفاهیم تکیه میکنند و به واسطۀ آن نامها موضع خود را در برابر زیبایی، عدالت، آزادی، انصاف، خضوع و صدها گزارۀ اخلاقی و اعتقادی و اجتماعی دیگر علنی میسازد. از این نظر میتوان گفت نقطه آغاز موضعگیریها در فرهنگ عمومی هر کشوری از نامها به عنوان بستههای کوچک مفاهیم مشترک نشأت میگیرد، بنابر این، لطفاً نامهای کودکانتان را «بامفهوم و پرمعنا» بگذارید!