در یکی از گوشههای شهر کابل دکان رنگورورفتهیی وجود دارد که در آن وسایل کهنه به فروش گذاشته شدهاند. دکاندار، مردی است که میگوید از سر ناچاری به این کار دست زده زیرا به هیچ حرفۀ دیگری مسلط نیست. به نظر او، کار کهنهفروشی یکی از سادهترین کارهاست که هر کسی میتواند از عهدۀ آن برآید و افزون بر این، برای شروعش نیز سرمایۀ زیادی لازم نیست.
تمام اموالی که در این دکان دیده میشوند، وسایل خانهاند که زمانی خانوادهیی با شوروشوق و امیدی آنها را خریده بودند اما حالا زیر خروارها خاک خوابیده تا خریداری پیدا کنند.
کهنهفروشی یکی از کارهایی است که در سالهای اخیر در کابل و دیگر بزرگشهرها پررونق شده است. برخی از شهروندان میگویند، در یک دهۀ گذشته، بازار کهنهفروشان کابل تقریباً در حال سقوط بود اما با رویکارآمدن حکومت جدید و گسترش ناامنیها، این بازار بار دیگر چون دورۀ طالبان، رونق و ازدحامش را بازیافته است.
سعادت، یکی از کهنهفروشان شهر کابل که از پنج سال به اینسو در این کار دست دارد، با چهرۀ افسردهیی میگوید، از کارش راضی نیست. به باور وی، کار کهنهفروشی مستقیماً با ناامنی و بیکاری رابطه دارد.
سعادت میگوید، در گذشته کاروبار کهنهفروشی بهصورت عادی پیش میرفت اما از زمانیکه ناامنیها زیاد شد، بازار کهنهفروشان شهر کابل نیز رونق یافت. به باور سعادت، بعد از آنکه سفارت ایران ضمانت 300 یوروییاش برای صدور روادید را لغو کرده، تعداد زیادی از مردم بهخاطر فروش لوازم خانهشان به دکان او مراجعه میکنند.
معمولاً دو دسته مردم به دکان سعادت برای فروش لوازم خانهشان میآیند. اول کسانیکه وضعیت بد مالی آنها را مجبور میکنند تا با پول آن لوازم برای خود لقمۀ نانی تهیه کنند، و دستۀ دوم کسانیاند که قصد ترک کشور را دارند.
سعادت میگوید: «روزانه بیشتر از 10 خانواده برای فروش لوازم خانهشان به دکانم مراجعه میکنند. من برای آنها توصیه میکنم که اگر نیاز جدی به پول این وسایل ندارند نگهشان دارند. زیرا اگر بار دیگر مجبور شوند این وسایل را بخرند، برای این کار باید پول گزافی بپردازند.»
سعادت میگوید، خانوادههایی را دیده که پس از ردمرزشدن از کشورهای اروپایی، مجبور شده برای خرید وسایل و لوازم خانه دوبرابر پولی را بپردازند که از فروش آنها بهدست آورده بودند.
ببرک، یکی از مشتریان سعادت میگوید، در سال 1376 زمانیکه طالبان مزار را گرفته بودند، او مجبور شد تمام وسایل خانهاش را به 15 لک پول آن زمان بفروشد که معادل آن اکنون 15هزار افغانی میشود، و بعد خودش به پاکستان فرار کند. اما اکنون که او پس از یک دهه مهاجرت به کشور برگشته، پشیمان به نظر میرسد و دوباره میخواهد کشور را ترک کند.
سعادت میگوید، برای زندهماندن، باز هم مجبور است تجربۀ تلخ فروختن اموال خانهاش را تکرار و سپس کشور را ترک کند.
محمدرحیم، یکی دیگر از فروشندگان وسایل کهنه میگوید، ناآرامی در کشور سبب شده که حتا مردم توان خرید وسایل کهنه را نیز نداشته باشند. بنابراین، فروشندۀ این وسایل زیاد و خریدار آن کم شده است.
بهای هر وسیلۀ کهنه یا مستعمل کمتر از نصف بهای نوع جدید همان وسیله است. از اینرو حتا وسایلی که استفادۀ زیادی هم از آنها نمیشود، ممکن است با بهای بسیار اندکی وارد بازار کهنهفروشی شوند.
عباس، جوانی که دو سال از عروسیاش میگذرد میگوید، تمام وسایل خانهاش جدید اند اما از ترس اینکه مبادا روزی کشته شود، میخواهد آنها را بفروشد و با خانوادهاش از کشور بیرون شود.
پس از ناامنیهای اخیر در کشور، بسیاری از مردم به این فکر افتادهاند که افغانستان را ترک کنند. به باور شهروندان، ناامنی و از سوی دیگر بیکاری در کشور به حدی افزایش یافته که زندگی در افغانستان را برای آنان دشوار کرده است. این امر سبب شده که بسیاری از شهروندان به فکر ترک وطن باشند و وسایل و لوازم خانهشان را به حراج بگذارند.