پنج ماه تا برگزاری انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحدۀ آمریکا در 3 نوامبر سال روان میلادی فاصله داریم. بنابراین، ادارۀ دونالد ترامپ 5 ماه فرصت دارد تا حرکت معنیداری برای پایان طولانیترین جنگ تاریخ آمریکا انجام دهد. آمریکا فشارها را بر طرفهای داخلی درگیر و طرفهای خارجی ذینفع در جنگ افغانستان افزایش داده تا زمینه برای سازش مسالمتآمیز پیش از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده فراهم شود.
به نظر میرسد سناریوی صلح برای پیروزی در انتخابات، به توفیق نزدیک است. با توجه به فرصت زمانی پیشرو تا انتخابات ریاست جمهوری آمریکا دو تا سه ماه آینده پیشرفت و تحول اساسی در بازی صلح رخ خواهد داد. در این زمینه گامهای قابل توجه گذاشته شده است. بحران سیاسی- انتخاباتی حل شده و عبدالله عبدالله در رأس شورای عالی مصالحه قرار گرفته است، روند آزادی زندانیان از سوی حکومت و طالبان از سر گرفته شده و هر دو طرف (حکومت و طالبان) موفق شدهاند تا نیمی از زندانیان مشخص شده در «موافقتنامۀ آوردن صلح به افغانستان» را آزاد کنند.
هیأت طالبان در کابل به سر میبرد و روند آزادی زندانیان طالب، از زندانهای حکومت افغانستان، در روزهای اخیر شتاب یافته است. در واپسین مورد حکومت افغانستان بیش از 700 زندانی طالب و گروه طالبان بیش از 70 تن از زندانیان حکومت افغانستان را آزاد کردهاند. عبدالله عبدالله اخیراً اعلام کرده است که هیأت گفتگوکنندۀ صلح، از جانب حکومت برای «مذاکرات بینالافغانی» تشکیل شده و آنان آمادهاند دور میز بنشینند.
تشکیل هیأت از جانب حکومت بیهیچ تردیدی، به گذشتن از هفت خان رستم شبیه است. از زمان آغاز گفتوگوهای صلح بین آمریکا و طالبان (12 اکتبر سال 2018)، پیوسته به تشکیل هیأت فراگیر تأکید شده بود، اما چهگونهگی تشکیل هیأت همواره محل تنازع بوده است.
حتی شماری از سیاستمداران مخالف دولت، تلاش کردند کانالهای جداگانهیی برای حضور در معادلات و مذاکرات ایجاد کنند، اما هیچگاه چنین توفیقی به دست نیاوردند. هرچند جزئیات و فهرست هیأت به بیرون درز نکرده، اما سکوت و اتحاد محافل سیاسی در کابل، نشان میدهد که توافق همۀ طرفها حاصل شده است.
از جانب دیگر هرچند طالبان و دولت موفق به توقف کامل خشونتها در کشور نشدهاند، اما اعلام آتشبس در سه روز عید و تداوم آتشبس به صورت اعلامناشده نشان میدهد که طالبان نیز انعطاف اختیار کردهاند.
دیده شده است که کشتی صلح، با شتاب به سوی مقصد روان است. تا حدودی همۀ طرفها برای رسیدن به سازش که منجر به ختم جنگ و تقسیم قدرت، میان طرفهای اصلی شود، قانعاند و از این نظر اختلافی نیست. اما در این میان از استراتیژی و محتوایی که به سلامت افغانستان و آینده متکثر منجر شود، خبری نیست.
در دو سال گذشته جناح حاکم در قدرت به رهبری محمداشرف غنی پیوسته به حفظ «جمهوریت» و ارزشهای جمهوری در گفتوگوهای صلح تأکید داشت، اما این جناح در عمل نشان داد که در این راه تفاوتی با سردارداوود ندارد. سردارداوود دیکتاتوریاش را جمهوریت خواند و قدرت را از پسر کاکای خود گرفت. غنی نیز با عنوان دومین متفکر جهان دموکراسی را برای رسیدن به قدرت لگدمال کرد، اما هیچگاه از مدعای خود دست نکشید. با آغاز مذاکرات صلح میان طالبان و آمریکا، غنی خود را در حاشیه دید.
او بار دیگر برای حفظ قدرت، از کابل تا واشنگتن و لندن فریاد جمهوریت بلند کرد و اکنون به نظر میرسد که او نیز از این ادعای صوری چشم پوشیده است. در این وضع حتی رسانهها، فعالان سیاسی، فعلان حقوق زنان و حقوق بشر همه درگیر صورت و ظواهر امرند. علت این سهلانگاری تا حدودی وابسته به دنبالهروی کورکورانۀ جمعیتهای مدنی از ایالات متحدۀ آمریکاست. جمعیتهای مدنی با حمایت مالی کشورهای غربی در افغانستان پس از سال 2001 تشکیل شدند و همواره به مدد دالر آمریکایی، ذیل منافع غرب فعالیت کردند.
برای این تشکلها مفاهیمی چون حقوق بشر، حقوق زنان، برابری، مردمسالاری و کثرت ابزاری برای به دست آوردن پولهای بزرگ بوده است. اکنون که «صلح طالب و آمریکا» قرار است به ثمر برسد، بسیاری از جمعیتهای مدنی به بهانۀ صلح مردم را ترغیب میکنند که جنایت طالبان را نادیده بگیرند.
بنابراین، شتاب به سوی صلح، بیش از هر چیزی یک برنامه تبلیغاتی و انتخاباتی است و انتهای آن جنگ دیگری خواهد بود؛ بنابراین نگاه خوشبینانه به این روند و حمایت از آن همۀ دستاوردهای اخیر را نابود خواهد کرد.