جنرال ظاهر ظاهر فرمانده عمومی مبارزه با جرایم جنایی میگوید که شخصی به نام اشرف، پس از آن که دختر مورد نظرش را مییافت، او را تعقیب میکرد و در زمان مناسب او را میربود.
چندی پیش جوان بیستوسهسالهیی به نام فیروز، به دلیل آن که آدمربایان زهره، معشوقهاش را ربوده بودند، خود را در ملاعام آتش زد. دختری که فیروز عاشقش بود، از پیش درِ دانشگاه آریانا واقع در ناحیۀ چهارم شهر کابل ربوده شده و برای پانزده روز ناپیدا بود. پس از آشکار شدن واقعه، اشرف با دختر ربوده شده ازدواج میکند، اما سرانجام چهارماه پیش او را طلاق میدهد.
بر اساس بررسیها و تحقیقات فرماندهی مبارزه با جرایم جنایی، اشرف در این پرونده متهم اصلی است و وی شخصاً در ربوده شدن و تجاوز به معشوقۀ فیروز دست داشته است. آقای ظاهر میگوید که قضیه زمانی روشن شد که اشرف بیست روز پیش، دختر دیگری را از شهر کابل میرباید. در این میان نیروهای امنیتی پس از راهاندازی چندین عملیات شهری موفق میشوند تا او را دستگیر کنند.
آقای ظاهر میگوید که اشرف در کارش حرفهیی است و پیش از ربودن دختران جوان، تلاش میکند تا از مسیرهای گوناگون شکارش را زیر نظر بگیرد و با جمعآوری فیلم و عکس از شکارش، او را تهدید کند؛ اگر تهدید کارساز نباشد طعمهاش را میرباید.
چندی پیش رسانههای داخلی خبر مرگ فیروز را که در نزدیکی ارگ ریاست جمهوری خود را آتش زده بود، پخش کردند. اما بعدها روایتهای مختلفی دربارۀ حقیقت این رویداد پخش شد و مشخص نشد که به چه انگیزهیی جوانی در روز روشن و در ملاعام خود را به آتش میکشد.