طیبه نوری هفت سال است که با نام مستعار در یکی از ولایتهای جنوبی کشور مشغول کار است. این بانو در خانوادهیی سنتی و متعصب به دنیا آمده و پدرومادرش بیسوادند.
چند سال پیش، طیبه دانشگاه و رشتۀ شرعیات و علوم اسلامی را به دلیل مشکلات مالی و به ویژه موانع اجتماعی ترک کرد و مجبور شد تا برای همیشه با شور و شعور درون دانشگاه وداع کند.
درست است که طیبه نتوانست در فضای سنگین دانشگاه تاب آورد، اما تعصب و تاریکاندیشی این فضا نیز نتوانست او را خانهنشین کند. طیبه سالها است که با نام مستعار برای یکی از رسانههای محلی خبرنگاری میکند. وی در گفتوگویی با سلاموطندار میگوید که در روزهای نخست، حتا تصور این که خانوادهاش روزی خواهند فهمید که دخترشان چهگونه و در چه شرایطی در بیرون از خانه کار میکند، او را به وحشت میانداخته است.
طیبه میگوید، اولین باری که پدرش صدایش را از رادیو شنیده، با نگاه معناداری به وی خیره شده و سرش را به نشانۀ تأسف تکان داده است. اقوام و خویشاوندان طیبه دربارۀ کارش در بیرون از خانه ـ آن هم نه به حیث آموزگار یا داکتر که به حیث یک خبرنگار ـ هیچ نمیدانند. طیبه میگوید، اگر آنها مطلع شوند که او در یک رادیو کار میکند، مطمیناً تمامی روابط شان را با خانوادهاش قطع خواهند کرد.
طیبه دربارۀ چالشهای کاریاش نیز میگوید که برای گرفتن گزارش، تنها میتواند به جاهایی برود که بانوان حضور دارند. البته این صرفاً مشکل طیبه نیست؛ برپایۀ عرف و سنتهای بومی، زنان تنها در اماکنی میتوانند حضور یابند که در آنجا گروهی از زنان تجمع کرده باشند و هیچ نامحرمی نیز در دورواطرافشان نباشد.
این بانوی خبرنگار میگوید که بارها توسط افراد و گروههای گوناگون تهدید شده است. با این حال از کارش دست نکشیده و اتفاقاً با شخصی ازدواج کرده که هممسلکش است.
بانو نوری میگوید، بزرگترین آرزویش این است که بتواند روزی با نام واقعی خود در رسانهها حضور یابد و با خیال راحت کار کند.
با همۀ اینها، طیبه که خود مشکلات و موانع گوناگونی را از سر گذرانده، از تمامی بانوان کشور میخواهد که هرگز در راه رسیدن به خواستهها و آرزوهایشان مأیوس نشوند و در این راه اگر نمیتوانند جامعه را تغییر دهند، دستکم ذهنیت خانوادههایشان را اصلاح کنند؛ زیرا شعار طیبه این است که همه چیز اول از خانواده شروع میشود.