زنان افغانستان در سطح اجتماع با سختیها و مشکلات فراوانی دستوپنجه نرم میکنند؛ در این میان، زنان عکاس نیز از این قضیه مستثنا نیستند و با چالشهای زیادی از جمله ناامنی و رفتارهای خشونتبار، چه از سوی مردم و چه از سوی نهادها و مقامهای دولتی مواجه اند .
آمنه حسینی از بانوانی است که دوربین عکاسی را از خردسالی به دست گرفته است. حسینی برای رسیدن به جایگاهی که اکنون در اختیار دارد، بسیار تلاش کرده و رنج کشیده است. او در رابطه با چالشهای کاریاش میگوید که بارها با حرفهای نادرست و الفاظ زشت و آزاردهندۀ مردان روبهرو شده است؛ واژههایی چون ولگرد و علاف.
خانم حسینی میگوید، روزی برای گرفتن عکس از یک برنامۀ اجتماعی، به یکی از ولسوالیهای بامیان رفته بودم که شخصی دوربینم را از دستم گرفت و شکست. با آن که در آن لحظه دلیل این کارش را نتوانستم بفهمم، اما بعداً با به تصویر کشیدن چهرۀ خشمگینش در ذهنم، به این نتیجه رسیدم که خشم این فرد به خاطر عکسهایی که گرفته بودم نبود، بلکه به این دلیل بود که میدید یک زن تنها از پایتخت به دورترین ولسوالی بامیان سفر کرده تا عکاسی کند.
این بانو از تمامی زنان عکاس کشور میخواهد که در برابر فضا و وضعیتی بدی که در آن قرار گرفته اند مقاومت کنند و نگذارند فضای اجتماعی آنها را از تصویرگری و مستندسازی باز دارد.
مریم خاموش، چند سالی است در زمینۀ عکاسی و فوتوژورنالیزم کار میکند. او دربارۀ مشکلات عکاسان زن در افغانستان میگوید که نبود امنیت اجتماعی بزرگترین سد موجود در برابر فعالیت بانوان عکاس است. خانم خاموش با اشاره به رسمورسومهای بازدارنده در اجتماع میگوید، با این که رسمورسومها دستوپای کل جامعه را بسته اما بانوان بیشتر با این سنتها درگیرند.
خانم خاموش میگوید که خودش بارها تهدید و لتوکوب شده است. او سه سال پیش در حالی که مشغول عکاسی از حاشیۀ یک خیابان بوده، از سوی یکی از رسانهها به شدت مورد ضربوشتم قرار میگیرد.
خانم خاموش با مقایسۀ شرایط فعلی با گذشته میگوید که وضعیت اجتماعی فعلی برای کار عکاسی نسبت به گذشته بهتر شده است و حضور بانوان عکاس در کوچهوبازار تبدیل به امری معمول شده است. وی دربارۀ چالش عمدۀ حرفهاش میگوید، یکی از مشکلاتی که همواره با آن روبهرو بوده ام، کارشکنی نیروهای امنیتی است؛ آنها در مقابل هرگونه مستندسازی و عکسبردارییی مقاومت میکنند و عکاس را در کارش آرام نمیگذارند.
نیلوفر نیکپور یکی دیگر از عکاسان جوان میگوید که در کل زن بودن در افغانستان خود یک چالش بزرگ است، چه رسد به این که یک زن عکاس باشد و دوربین به دست در شهر و روستا بچرخد. او میگوید که جرأت ندارد به تنهایی به عکاسی برود و در بیشتر مکانها به صورت گروهی به عکاسی میرود.
نیکپور از نیروهای امنیتی گلهمند است و میگوید که در عوض آن که این نیروها در زمینۀ عکاسی ما را یاری کنند، خودشان هرازگاهی مایۀ دردسر برای خبرنگاران و عکاسان میشوند. او با اشاره به یکی از رویدادهایی که برایش اتفاق افتاده میگوید که در یکی از روزها که برای عکاسی از شهر بیرون شدیم، از یک پاسگاه پولیس برای تأمین امنیتمان درخواست کمک کردیم؛ اما آنها به جای کمکرسانی، از ما خواهشهایی ضداخلاقی داشتند و از ما خواستند که شمارهمبایلهای خود را به آنها بدهیم.
این بانوی عکاس میگوید که باید در حوزۀ عکاسی فرهنگسازی شود و دولت سیاستهای مشخصی را در این زمینه مدنظر گیرد؛ تا دستکم دوربین به دست گرفتن در نظر جامعه تبدیل به امریی بدیهی و طبیعی شود.
سلطانه حبیب بانوی عکاس دیگری است که حدود شش ماه است که به دلیل نبود امنیت اجتماعی خانهنشین شده است. خانم حبیب دربارۀ چالشهایی که در حرفۀ عکاسی به آنها مواجه بوده میگوید که ما هرگز نمیتوانستیم در تاریکی شب از خانه خارج شویم و عکاسی کنیم. در روز روشن نیز همواره با دلهرهگی و نگرانی عکس میگرفتیم. خانم حبیب میافزاید که زنان عکاس نیز باید همانند مردان هممسلک خود، بتوانند به راحتی و بیهیچ ترسی به کار خود ادامه دهند.
حکومت وحدت ملی و در کل دولت افغانستان همواره خود را حامی سرسخت آزادی رسانهها، حقوق خبرنگاران و عکاسان میدانسته است. اما مشخص نیست که چرا هر روز به پروندههای خشونت علیه خبرنگاران و عکاسان افزوده میشود و در هیچ زمان و هیچ مکانی این دو گروه مصونیت و امنیت اجتماعی و کاری ندارند.