در آستانۀ آغاز رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری تا اکنون محمداشرف غنی، داکتر عبدالله عبدالله، عنایتالله حفیظ، رحمتالله نبیل، احمدولی مسعود، سیدنورالله جلیلی و گلبدین حکمتیار از کاندیدهایاند که کارزارهای خود را آغاز کردهاند.
در این میان تیمهایی با شعار «رأی جوان، ارادۀ جوان» از جوانان میخواهند تا پای صندوقهای رأی رفته و در انتخابات اشتراک کنند.
اما پرسش اینجاست که آیا با درنظرداشت وضعیت نابسامان انتخاباتهای قبلی، جوانان نسبت به انتخابات پیشرو خوشبیناند و در آن اشتراک میکنند؟
برای پاسخ به این پرسش سری زدم به شهر با شماری از جوانان گفتوگو کردم. رفیعالله را در یک دکان خوراکیفروشی یافتم؛ جوانی اخیراً از دانشکدۀ حقوق فارغالتحصیل شده و هنوز بیکار است. او میگوید، باورش نسبت به انتخابات از بین رفته و در این روند نه تنها اشتراک نمیکند که دوستانش را نیز تشویق میکند تا سهمی در آن نداشته باشند.
از رفیعالله جدا میشوم تا نظر دیگران را نیز با خود داشته باشم. در حاشیۀ جاده با دخترخانمی روبهرو میشوم که برای خرید به شهر آمده و حالا میخواهد راهی خانهاش شود. او سونا نام دارد و کارمند یک دانشگاه خصوصی در کابل است. سونا نیز مانند رفیعالله باوری به انتخابات ندارد و امیدش نسبت به آینده به پایان رسیده است. او میگوید، هدف تمام تیمهای انتخاباتی رسیدن به قدرت است، نه خدمت به جوانان.
از سونا خداحافظی میکنم و در عرض چند دقیقه با مرتضی روبهرو میشوم. او در کمال ناباوری به انتخابات میگوید که بیشتر جوانان قربانی حملات انتحاری و انفجاری شده اند و شمار زیادی دیگر نیز راه مهاجرت در پیش گرفتهاند، و او نیز بدون شک در آینده با این دو سرنوشت روبهرو خواهد شد.
شاید بسیار تصادفی باشد که هر سه تن از این جوانان علاقهیی برای اشتراک در انتخابات ندارند و مطمئناً جوانانیاند که در این روند اشتراک خواهند کرد، اما آنچه از این گفتوگوها برمیآید این است که گستردهگی تقلب در دورههای پیشین شمار بسیاری از جوانان را از اشتراک در انتخابات باز میدارد.