در زمان حکومت حامد کرزی، رییس جمهور پیشین افغانستان بحث توزیع شناسنامههای الکترونیکی بارها مطرح شد، اما شماری از شهروندان کشور با درج واژۀ «افغان» در شناسنامههای تمام اقوام مخالفت کردند.
حکومت پیشین نیز با در نظرداشت حساسیتهای این موضوع، توزیع شناسنامههای الکترونیکی را به تعویق انداخت، اما پس از ایجاد حکومت وحدت ملی محمداشرف غنی، رییس جمهور جدید یکبار دیگر خواست روند توزیع شناسنامههای الکترونیکی را آغاز کند، اما این بار نیز تیر به هوا رفت؛ صدها تن از شهروندان با برگزاری نشستهای خبری و تجمعات اعتراضی مخالفتشان را با درج واژۀ «افغان» به عنوان هویت تمام اقوام ساکن در افغانستان نشان دادند.
این مخالفتها و سروصداها پس از آن بالا گرفت که شورای ملی موضوع قانون ثبت احوال و نفوس را شامل فهرست کارش کرد و رییس جمهور هم در تعطیلات مجلس، طرح تعدیل مادۀ ششم قانون ثبت احوال نفوس را توشیح کرد. قرار بود روند توزیع شناسنامههای الکترورنیکی آغاز شود، اما مخالفتها بیشتر از پیش افزایش یافت.
این سروصداها سبب شد تا هر فرد به نحوی به دنبال سبوتاژ توزیع شناسنامههای الکترونیکی قدم بگذارد و تمام اعتراضها و تنشها منحصر به درج واژۀ افغان به عنوان هویت ملی تمام باشندهگان افغانستان بود.
هویت کلمهییست که از عربی وارد زبان ما شده و به همین معنا پذیرفته شده است. در زبان لاتین و انگلیسی به آن «Identity» میگویند. این واژۀ در سبک نوشتار عربی به «هویه» مبدل میشود و مفهموم نهایی آن «که هستی؟» است.
هویت در اصطلاح چنین تعریف میشود: «اسم استفهامی که سبب معرفی و شناسایی ماهیت یک شخص و یا شی شود.»
و اما تابعیت ریشه در سیاست یونان باستان دارد. «شهروند» که در زبان انگلیسی به آن «Citizen» میگویند، به عضو یک ملت گفته میشود که در کنار مسؤولیتهای شهروندی، دارای حقوقی هم است که همین تابعیت پل ارتباطی فرد و دولت را تشکیل میدهد.
تابعیت، هویت ملی است که شاخصههای حقوقی هم دارد و شناسنامهها باید معرف هویت ملی باشند؛ قوم، سمت و زبان خصوصیات فردی اند و باید از ورود آن به زندهگی عمومی خودداری کرد.
برای تمام باشندهگان افغانستان که از سالها به اینسو در این خاک زندهگی میکنند باید تابعیت و حقوق یکسان داده شود و باید مطابق قانون که بعدأ بیشتر به آن میپردازم، برای هر شهروند افغانستان، واژۀ «افغان» ذکر شود نه پشتون، تاجیک، هزاره، اوزبیک، پشهیی، ایماق، نورستانی و غیره.
به این دلیل که تمام باشندهگان افغانستان باید مشترکات ملی داشته باشند و به یک ملت واحد مبدل شوند؛ چون ملتهای گسسته بقایی ندارند و به سادهگی از هم میپاشند.
از نگاه حقوقی هویت، مجموعۀ صفات ذاتی و مدنی است که میان افراد فرق ایجاد میکند و این، صفت ذاتی و شخصی فرد را تشکیل میدهد.
باید واضح و روشن گفت که «افغان» از بُعد ملت، هویت همۀ ماست؛ این موضوع در قانون اساسی که همۀ مردم به آن رأی دادهاند حل شده است.
در فصل نخست قانون اساسی افغانستان در مادۀ چهارم بند چهارم و پنجم آمده «بر هر فرد از افراد ملت افغانستان کلمۀ افغان اطلاق میشود و هیچ فرد از افراد ملت از تابعیت افغانستان محروم نمیگردد.»
باید واضح گفت که هویت ملی ما از لحاظ تاریخی و از نگاه حقوقی ثابت و پایدار است. اکنون در تمام جهان ما را به نام افغان میشناسند و بر بنیاد تعریف، ما با همین افغانیت از دیگر مردم جهان فرق میشویم.
حالا از این که به بُعد سیاسی این قضیه بپردازیم، جنبۀ حقوقی هویت را پی میگیریم؛ زیرا مسایل حقوقی ثبات دارند و موضوعات سیاسی از ثبات برخوردار نیستند.
مردمان یک ملت ارزشهای تاریخی مشترکی دارند و تعاملات داخلی قسمتی از نظام سیاسی یک ملت است.
بنابر این نام افغانستان و فلسفه وجودی هویت از همین مرزوبوم سرچشمه میگیرد که در جغرافیای افغانستان یک ملت بزرگ و نیرومند به نام «افغان» زندهگی میکند.
واژۀ افغان با توجه به ارزشها و باورهای مشترک تاریخی به ما اطلاق میشود و بر همین اساس، تمام جهان ما را به نام افغان میشناسند. برچیدن هویت «افغان» ما را بیهویت میکند و افغان هویتی جدانشدنی با ذات ماست.
در قانون اساسی اطلاق واژۀ افغان بر هر فرد تأکید شده است. اطلاق از منظر حقوقی و فقهی به معنای کاربرد و استفاده است این معنای قطعی اطلاق به شمار میآید.
قاموس مصطلحات حقوقی، شناسنامه را به عنوان مدرکی رسمی عنوان کرده که هویت اصلی شخص را توضیح میدهد.
پس از این بحث نسبتاً طولانی میتوان گفت که حکومت افغانستان بر بنیاد این دلایل مکلف است برای هر فرد کشور، از واژۀ «افغان» استفاده کند. قانون اساسی این موضوع را روشن بیان کرده و باید این واژه در شناسنامهها ذکر شود.
اگر هر واژهیی به جز افغان در شناسنامهها ذکر شود، حکومت مادۀ چهارم بند چهارم فصل نخست قانون اساسی را زیر پا خواهد کرد و در این صورت، باید در این مادۀ قانون اساسی تعدیل به میان آید.
جدا از شناسنامه، واژۀ افغان باید در دیگر مدارک رسمی شهروندان افغانستان نیز ذکر شود، در غیر این صورت حکومت مرتکب نقض قانون اساسی میشود.
مخالفان درج واژۀ «افغان» در شناسنامهها هر گاه به قانون اساسی سر بزنند، حتماً این ادعا را بر حق میدانند.
وضعیت میانمار تشابه زیادی با وضعیت کنونی افغانستان دارد. اکنون در این کشور حدود یک میلیون مسلمان روهینگیا بودوباش دارند و حکومت این کشور اخیراً به دنبال آن است تا هویت روهینگیاها را مشخص کند.
روهینگیان هم نمیخواهند هویت اکثریت مذهبی میانمابر بر آنان تطبیق شود و به همین دلیل تاکنون صدها تن در نتیجۀ مخالفت و تلاش حکومت میانمار به این منظور کشته شدهاند؛ این معضل تاکنون در میانمار راه حلی نداشته است.
اخیراً درگیریها در این کشور بین حکومت و اقلیت مذهبی روهینگیا به خاطر موضوع هویت به شدت آغاز شده. حکومت میانمار میخواهد هویت بنگالی را به روهینگیاها تحمیل کند، اما آنان میگویند، باشندهگان اصلی میانماراند و بنگلهدیشی نیستند.
کمتر کشور دنیا است که برای باشندهگانش با ذکر ملیت شناسنامه داده باشد؛ به این دلیل که این گونه شناسنامهها به جای وحدت ملی سبب نفاقافکنی میان مردم شده و آنان را از بیشتر حقوق محروم میکند.
به باور این کشورها، اهمیتدادن به هویت قومی و توجه بیشتر به این امر وحدت ملی را از بین میبرد. هر رییس جمهور و فرد نخست یک کشور باید مانع نقض قانون اساسی شود؛ زیرا او از قانون اساسی دفاع کرده و و مدافع او نیز همین قانون است.
در پایان باید گفت، حذف واژۀ افغان به عنوان هویت ملی به نابودی افغانستان میانجامد و تابوتحمل این مورد در وجود هیچ افغانی نخواهد بود.
مهمتر از همه برای ملتبودن لازم است تا باورهای مشترکی نسبت به ارزشها داشته باشیم، این باور در گذشته ایجاد شد و تاریخ خوبی از آن به جا مانده است.