در نوبت پیشتر به فرایند ظهور هنجارهای زنستیزانه در خاورمیانه پرداختیم؛ فرایندی که حاصل چندین قرن گذار تدریجی از هنگام ظهور اولین جوامع شهرنشین تا ظهور و تدوین قوانین مربوط به پوشش و خانهنشینی زنان در مراکز مختلف قدرت بود. این فرایندهای داخلی از یکسو و نفوذ فرهنگهای یونانی و رومی در عرصههای نظامی و سیاسی از سوی دیگر، به انتشار هنجارهای زنستیزانه کمک کرد. مثلاً در نظر بگیرید نظریات شدیداً زنستیزانه ـ و نادرست ـ ارسطو را که در میان اروپاییان و عربها در طول تاریخ نفوذ زیادی داشت و در یونان باستان ـ مخصوصاً دولتشهر آتن ـ از بطن هنجارهای عمومی زنستیزانه برخاست.
در یونان و همچنان رم شرقی، اصرار بر خانهنشینی، اطاعتپیشهگی و خاموشی زنان وجود داشت و به این مسایل ارزش داده میشد. لزوم بکارت و پوشش نیز در این فرهنگها ادامه یافت. در نتیجه خاورمیانه پناهگاه امنی برای چنین هنجارهایی بود. در ادبیات و قوانین یهودی و مسیحی ـ اگرچه مسیحیت معدود نکات مثبتی را به همراه داشت ـ هنوز صحبت از همان ثانویت ذاتی زن و از لزوم خانهنشینی و زیردستی وی در میان بود. از سویی دیگر، مثلاً در قانون عبری به مرد اجازۀ ازدواجهای متعدد، کنیزداشتن و حق طلاق به راحتی داده میشد. اینها به عقیدۀ لیلا احمد چکیدۀ هنجارهایی اند که بر مسایل مربوط به زنان در میان طبقات متوسط و بالای جوامع خاورمیانه از قرن 8 تا 18 حاکم بودند.
فراموش نکنیم که فرهنگ خاورمیانه در قرون متأخر پیش از اسلام رنگی مسیحی داشت؛ چرا که نفوس آن به شکل غالب مسیحی بود. مسیحیت ملغمۀ پیچیده از طرز برخوردهای نامنصفانه و ستیزهجو با زنان را از فرهنگهایی که قبل از آن بر منطقه حاکم بودند به ارث برد.
در نتیجه میبینیم که نظام فقهی اسلامی ـ که برخلاف خودِ وحی الاهی، محصول اجتهاد انسانی است ـ در قسمتهای مهم مسایل و مناسبات زنان در جامعه، بیش از آنچه تصور میشود، و برخلاف ادعاهای مصرّ بر جدید بودن آن، از همان خط اجتماعی – فرهنگی موجود در منطقه پیروی کرد. اسلام با طرز برخوردی گزینشی، بعضی از هنجارها و رسوم موجود در میان قبایل عرب را مشروعیت بخشید و به بعضی پایان داد. بحث در تاریخ اولیۀ اسلام و سیاق نزول وحی، فرصتی جداگانه میطلبد و به دلیل حساسیتهای اجتماعی، دقتی بیشتر؛ از این رو وارد جزییات زیاد نمیتوان شد. ولی برای اینکه حق مطلب ادا شود، دربارۀ نقش زنان در فضای عمومی صحبت کوتاهی خواهیم داشت. اینجا نگاهی به آیات مربوط به پوشش و خانهنشینی میاندازیم:
نور
وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاءِ وَلَا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يُخْفِينَ مِنْ زِينَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعًا أَيُّهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ﴿۳۱﴾
و به زنان با ايمان بگو ديدهگان خود را [از هر نامحرمى] فرو بندند و پاكدامنى ورزند و زيورهاى خود را آشكار نگردانند مگر آنچه كه طبعاً از آن پيداست و بايد روسرى خود را بر سينۀ خويش [فرو] اندازند و زيورهایشان را جز براى شوهرانشان يا پدرانشان يا پدران شوهرانشان يا پسرانشان يا پسران شوهرانشان يا برادرانشان يا پسران برادرانشان يا پسران خواهرانشان يا زنان [همكيش] خود يا كنيزانشان يا خدمتكاران مرد كه [از زن] بىنيازند يا كودكانى كه بر عورتهاى زنان وقوف حاصل نكرده اند، آشكار نكنند و پاهاى خود را [به گونهیى به زمين] نكوبند تا آنچه از زينتشان نهفته مىدارند، معلوم گردد. اى مؤمنان همهگى [از مرد و زن] به درگاه خدا توبه كنيد؛ اميد كه رستگار شويد (۳۱) ـ ترجمۀ فولادوند
در آیۀ فوق به تمام زنان مسلمان امر شده تا «خِمار» یا روسری خود را بر سینه و گریبان خویش اندازند. این لفظ و آیت با همراهی آیاتی که تنها خطاب به امهاتالمومنین ـ زوجات پیامبر ـ حکم کرده بودند، در قرون بعدی به عنوان دلیلی برای عورت بودن تمام بدن زن شمرده شدند. حالا بیاییم ببینیم حجاب در آیت معروفش چهگونه استفاده شده:
احزاب
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلَّا أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ إِلَى طَعَامٍ غَيْرَ نَاظِرِينَ إِنَاهُ وَلَكِنْ إِذَا دُعِيتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذَا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا وَلَا مُسْتَأْنِسِينَ لِحَدِيثٍ إِنَّ ذَلِكُمْ كَانَ يُؤْذِي النَّبِيَّ فَيَسْتَحْيِي مِنْكُمْ وَاللَّهُ لَا يَسْتَحْيِي مِنَ الْحَقِّ وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ ذَلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَقُلُوبِهِنَّ وَمَا كَانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَلَا أَنْ تَنْكِحُوا أَزْوَاجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَدًا إِنَّ ذَلِكُمْ كَانَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِيمًا﴿۵۳﴾
اى كسانى كه ايمان آوردهايد، داخل اتاقهاى پيامبر مشويد مگر آنكه براى [خوردن] طعامى به شما اجازه داده شود [آن هم] بىآنكه در انتظار پخته شدن آن باشيد. ولى هنگامى كه دعوت شديد داخل گرديد و وقتى غذا خورديد پراكنده شويد؛ بىآنكه سرگرم سخنى گرديد. اين [رفتار] شما پيامبر را مىرنجاند و[لى] از شما شرم مىدارد و حال آنكه خدا از حق[گويى] شرم نمىكند و چون از زنان [پيامبر] چيزى خواستيد، از پشت پرده از آنان بخواهيد؛ اين براى دلهاى شما و دلهاى آنان پاكيزهتر است و شما حق نداريد رسول خدا را برنجانيد و مطلقاً [نبايد] زنانش را پس از [مرگ] او به نكاح خود درآوريد؛ چرا كه اين [كار] نزد خدا همواره [گناهى] بزرگ است (۵۳) – ترجمۀ فولادوند
إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَأَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا مُهِينًا ﴿۵۷﴾
بىگمان كسانى كه خدا و پيامبر او را آزار مىرسانند، خدا آنان را در دنيا و آخرت لعنت كرده و برایشان عذابى خفتآور آماده ساخته است (۵۷)
وَالَّذِينَ يُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ بِغَيْرِ مَا اكْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتَانًا وَإِثْمًا مُبِينًا ﴿۵۸﴾
و كسانى كه مردان و زنان مؤمن را بىآنكه مرتكب [عمل زشتى] شده باشند، آزار مىرسانند، قطعاً تهمت و گناهى آشكار به گردن گرفته اند (۵۸)
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ ذَلِكَ أَدْنَى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلَا يُؤْذَيْنَ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا﴿۵۹﴾
اى پيامبر به زنان و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو پوششهاى خود را بر خود فروتر گيرند؛ اين براى آنكه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند [به احتياط] نزديكتر است و خدا آمرزندۀ مهربان است (۵۹)
خانهنشینی در زمان حیات پیامبر فقط برای همسرانش واجب بود. این نیز از سیاق آزار و اذیت خودش و همسرانش به دست «منافقین» حاضر در مدینه برمیخیزد. چرا که خانۀ پیامبر و حجرات همسرانش در مسجدالنبی قرار داشتند و مسجد نیز قلب امور سیاسی و رهبری مدینه بود. حتا مسافرین نیز شب در مسجد خیمه میزدند و هیأتهای مختلفه در مسجد با پیامبر به مصاحبت مینشستند. طبیعی است که همسران پیامبر در آن زمان برای حفظ حریم خصوصیشان نیاز به یک راه حل داشتند. اینجا کلمۀ حجاب به معنای «پرده» به کار رفته و خانهنشینی زوجات پیامبر هم راه حلی برای همان دوره و همان چالش بود؛ تا حریم خصوصی پیامبر و همسرانش مورد تجاوز لفظی و فکری منافقین قرار نگیرد. این مجموعه آیات تا اکنون سوژۀ غلط فهمیهای تاریخی و فرهنگی مختلفی بوده اند. اما حتا خود کلمۀ حجاب نیز در قرآن به معنای «پردۀ حایل» به کار رفته و نه به معنای پوشش زنان.
پس چرا در فقه برای زنان چنین قوانین دستوپاگیری وضع شد؟ باید به خاطر داشت که اسلام به صورت اصولی و کتابی در زمان پیامبر تدوین نشد. از حدیث گرفته تا فقه، اکثر علوم اسلامی به تدریج در 5 قرن بعد از وفات پیامبر و مخصوصاً در دوران عباسیها رشد کرده و تدوین شدند. چیزی که باید به آن توجه کنیم، افرادی اند که این کتابها را مینوشتند و با دانش خود زندهگانی و پیام پیامبر را برای مردم تبیین میکردند. روش بررسی نیز باید روی فهم بهتر از سیاق (context) تاریخی آن دوره متمرکز باشد.
دلیل توجه ما هم اصلاح خطاهای انسانی است. میتوان یکی از علل مهم چالش وضعیت زنان را تصورات فرهنگی و طرز برخورد جامعۀ عباسی ـ مخصوصاً در طبقات حاکم ـ دانست. در گذار از جامعۀ یثرب به جوامع شهرنشین بغداد و عراق، و از رهبری شخصی پیامبر به سیستم امپراطوری در دوران امویها و عباسیها، تصویری که در صدر اسلام از زن وجود داشت تغییر کرد. زن از میدانهای جنگ، دانش دینی و فضای عمومی به دور کشیده و تبدیل به چیزی ناچیز شد. لیلا احمد دلایل این گذار فرهنگی را بررسی میکند که در فرصتی دیگر نگاهی به آن میاندازیم.
بنگرید به:
Leila, Ahmad. Women and Gender in Islam: Historical Roots of a Modern Debate. London: Yale University Press, 1992.
محمد ارکون، از اجتهاد به نقد عقل اسلامی – ترجمه: مهدی خلجی، انتشارات توانا