در تداوم تاریخ و تحکیم اتحاد بینالافغانی، مردم کشور و سربرآوردهگان اقوام، نقششان را به شایستهگی ایفا کردهاند. همچنان اقوام با هم برادر و برابر در مراحل مختلف تاریخ، سنن پسندیده، زبان، ادبیات، مذاهب، اندیشههای فرهنگی و سیاسی را رشد و پرورش داده و در شکوفایی گنجینههای فرهنگی و ملی، نقش ممتاز خویش را رسالتمندانه به انجام رساندهاند.
با وصف نکات مشترک و تفاوتهای محلی، از زمانههای باستان تا اکنون، مردمان این سرزمین به عنوان پاسداران با وفای آزادی، تمامیت ارضی و حاکمیت ملی برای حفظ و اشاعۀ ارزشهای فرهنگی و تاریخ کهنشان، علیه تاختوتازهای جهانگشایان و مهاجمان در سنگر عادلانۀ مقاومت، دلاورانه ایستادهگی از خود تبارز دادهاند.
هدف این مطلب آن است تا هموطنان ما در روشنایی مطالعات گذشته پیرامون این موضوع بر گستردهگی مسأله مکث کرده و توفیق یابند تا نسخههای برتری برای رسیدن به اهداف متعالی را تجویز و راه نیل به آیندۀ سعادتمند برای کشور را هموار سازند.
در تاریخ معاصر افغانستان، در مقاطع مختلف غرض راهیابی به مشکلات حاد اجتماعی، اقتصادی و سیاسی به نشستها و تدویر لویه جرگهها اقدام شده است. با درد و دریغ فراوان باید گفت که در گذشتهها، نمایندهگان دعوتشده در لویه جرگه بر بنیاد روابط و شناخت انتخاب میشدند. اکثر این نمایندهگان از واحدهای اداری کشور برگزیده میشدند و لویه جرگه در گذشتهها نیز از استقلال لازم برخوردار نبود.
در مصوبههای لویه جرگهها، حــُــبوبــُــغض محافل حاکم و گردانندهگان رژیم سیاسی عمدتاً مورد احترام قرار داده میشد. در دعوتنمایندهگان، گرایشهای هرجومرجطلبانه، بلندپروازی، تعصب، سوءاستفاده از مقام، انتقامجویی و ماجواجویی نظامی جلوههای ناخوشایند خود را عریان میکرد. چون گرایشهای اساسی زعامتهای مقاطع مختلف تاریخ معاصر افغانستان از جامعۀ زخمی، نیمجان، بیمار، بینظم و پراکندۀ کشورـ تصور، شناخت و درک یکسان نداشتند به همین علت با مسائل ملی و اجتماعی نیز برخوردهای ناهمگون به عمل میآوردند و پیامد آن جز کشمکشهای خونین مسلحانه چیز دیگری بوده نمیتوانست؛ بناً آبادیهای تاریخیـ خراب، مراکز فرهنگی، موزیمها و میراثهای معنوی ملت ما را منازعات، تاراج کرد.
جنگهای خونین، کشتار بیرحمانه، ویرانیهای شهرها و دهات و موضعگیری انحصارطلبانۀ برخی از حلقات مشخص سبب شد مردم خسته از جنگ، کشمکشها را فاقد مضمون و اهداف ملی و اسلامی ارزشیابی کنند.
با توجه به آنچه گفتیم ضرورتهای موجود، اهداف و وظایف شریفانه در برابر گروهها، سازمانهای اجتماعی و شخصیتهای با نفوذ اجتماعی، فرهنگی و نظامی، مسئولیتهایی را قرار میدهد تا به پراکندهگی کنونی بیدرنگ خاتمه داده شود و در عرصههای مختلف در راستای لویه جرگۀ وحدت ملی گامهای استوار و مشخص، بلند شود.
به دلیل این که افغانستان جامعهیی قومی ـ قبیلهیی بوده، روحیۀ سرکشی و استقلالطلبی یکی از بزرگترین خصوصیات شاخص و پایدار تاریخ، فرهنگ و مبارزۀ مردم این کشور است؛ به این دلیل در زمینۀ سیاست داخلی مستلزم آن است که در راه تشکیل دولت ملی و غیروابسته، تلاش بسیار به خرج داده شود.
در قلمرو افغانستان، حاکمیت ملی باید به مردم به مفهوم واقعی آن تعلق گیرد و این اقتدار سیاسی از طریق انتخابات آزاد، سِری، عمومی و مساوی جامۀ عمل پوشد. شورای ملی عالیترین مقام قانونگذاری باشد، تنظیم امور قضایی بر بنیاد احکام دین اسلام، دارای استقلالیت لازم خود باشد و اردوی ملی و قابلیت دفاعی آن بدون تعلل و تأخیر، بازسازی شده و هویت غیرجانبدار خود را حفظ کند.
در راستای رشد اقتصاد ملی به وسیلۀ تجارت، افزایش صادرات و رشد نیروهای تولیدی توجه شده و بر رشد صنایع ملی و فراهمشدن تسهیلات قانونی برای صاحبان صنایع، بسترهای لازم مساعد گردد.
به بازگشت آبرومندانه و اسکان مجدد مهاجران وطن توجه شود. در بازسازی شبکههای مخابرات و مواصلات اقدامات مشخص، عملی گردد. از اموال لوکس و تجملی، مالیات مترقی اخذ شود و در پاکسازی ماینهای فرششده، لحظهیی هم نباید غافل بود.
در بخشهای اجتماعی نیز پیشنهاد میشود که از معلولان و افراد معیوب بدون تبعیض مواظبت جدی صورت گیرد. به وضع بهداشت و صحت مردم همچنان بازسازی شفاخانهها، مراکز صحی، کودکستانها و توسعه مؤسسات حمایت کودکان و مادران و کلینیکهای رهنمای خانواده بیشتر توجه شود. به زنان اجازۀ فعالیت وسیعتر اجتماعی ـ سیاسی فراهم گردد و به آنها حین ولادت، رخصتیهای ولادی با تأدیه حقوق و امتیازات اعطا گردد.
به هدف نیل به وحدت ملی در عرصۀ فرهنگ، سفارش میگردد که در بازسازی و انکشاف تعلیم و تربیۀ عمومی، توسعۀ مؤسسات تحصیلات عالی، تقویت برنامههای سوادآموزی و علاوه بر آن برای پژوهشهای علمی محققان و تحسین و تقدیر دانشمندان کشور در حوزههای متختلف تخصصی باید شرایط مساعد فراهم گردد و همچنان یادبود از زحمات و تلاشهای بیمانند و ارزشمند گنجینههای فرهنگی و دانشگاهی در زمان حیات که مصدر خدمات ارزنده در خدمتگزاری به اولاد کشور شده باشند، باید نیکوداشت شده و ارجگذاری شود.