حوالی ساعت 9 بامداد در یکی از مراکز توزیع شناسنامه در حوزهی ششم امنیتی مردم بهخاطر گرفتن شناسنامه گردهم آمده بودند که ناگهان انفجار مهیبی آنها را تکان داد. شاهدان شمار کشتهشدههای این رخداد را بیش از 100 تن میخوانند.
بازماندهها پریشان به نظر میرسند و خبرنگاران در حالی برای ثبت واقعه به این و آن طرف میدوند که زیر پاهایشان روی سنگفرشها، خون دلمه بسته است. لحظاتی بعد، موترهای آتشنشانی از راه رسید و مسؤولان همه را از ساحه دور کردند تا خونها را بشویند، هرچند چتکهای خون تا فاصلههای دوری هم خودش را به چشم میزد.
جواد، یکی از شاهدان رخداد، در حالیکه با دستهای پرخونش به محل دقیق وقوع حادثه اشاره میکند، میگوید: «با چشمهای خودم دیدم که 12 کودک پرپر شدند. زنان زیادی نیز بودند.»
حسن، شاهد دیگری که در آن ساحه دکان خوراکهفروشی دارد میگوید، انفجار رخ داده بود و تا مدتها هیچ امبولانسی در ساحه وجود نداشت: «ما 30 تا 40 کشته را با موترهای شخصی به بیمارستان انتقال دادیم. دیروز بهخاطر نبود برگهی شناسنامه به همه گفته بودند فردا بیایند. امروز تمام ساحه پر از جمعیت بود.»
اما زمانیکه حسن میخواست چگونگی کشتهشدن کودکی را روایت کند که در آغوش مادرش و همراه با او جان داده بود، بغضش ترکید و دیگر نتوانست به حرفهایش ادامه بدهد.
بیمارستان استقلال، مکانی که بخشی از کشتهشدهها و زخمیهای حادثه به آنجا منتقل شده نیز وضعیت رقتباری دارد. دهلیزهای بیمارستان آکنده است از صدای گریه و نالههای تکاندهندهی زخمیها و وابستگانشان. یکی به دنبال پدرش میدود و دیگری برادر و مادرش را میخواهد. صداها هرلحظه بلندتر میشود.
پزشکان میکوشیدند جلو تصویربرداری از کشتهها و زخمیها را بگیرند، اما یکی از مسؤولان بیمارستان لیستی را با خودش به میان خبرنگاران آورد و از روی آن خواند: «36 کشته و 66 زخمی. 6 کودک نیز در میان کشتهها شاملاند.»