گزارش اخیر وزارت دفاع آمریکا نشان میدهد که گروههای تروریستی، قلمرو افغانستان را میان خود تقسیم کرده اند. بر مبنای این گزارش، شورای رهبری گروه طالبان یا شورای کویته، در سال 2015 میلادی بر ولایتهای قندهار، هلمند و ارزگان تمرکز دارد و شبکۀ حقانی بر ولایتهای خوست، پکتیا و پکتیکا.
گزارش وزارت دفاع آمریکا، همچنان نشان میدهد که در ولایتهای وردک، غزنی و زابل جنگجویان گروه القاعده حضور دارند و نفوذ گروه داعش در ننگرهار، کنر، نورستان و بدخشان رو به افزایش است. اطلاعات این گزارش نشان میدهد که گروههای تروریستی هر کدام برای خودشان ساحۀ نفوذ مشخصی در قلمرو افغانستان دارند.
هلمند و قندهار، خاستگاه سنتی طالبان است. در گذشته نیز ادعا میشد که رهبران این گروه در این ولایتها صاحب پایگاهی اجتماعی هستند. تمرکز شبکۀ حقانی بر ولایتهای خوست، پکتیا و پکتیکا نیز زیاد شگفتانگیز نیست. مولوی جلالالدین حقانی پدر سراجالدین حقانی که دومی اساسگذار شبکۀ حقانی است، در ولایت خوست به دنیا آمده است و در دهۀ هشتاد میلادی نیز در مناطق شرقی کشور بر ضد ارتش شووری دست به عملیاتهای نظامی میزد.
جلالالدین حقانی؛ در میان دو تن از محافظانش
مولوی جلالالدین حقانی مربوط به قبیله زدران است که محل زیست آنان ولایتهای شرقی کشور است. این گروه در سالهای گذشته، حملات تروریستی خونباری را در این ولایتها راه اندازی کرده است. شبکۀ حقانی سال گذشته، یک میدان ورزشی را در ولایت پکتیکا هدف قرار داد که بر اثر آن، دهها غیرنظامی جانشان را از دست دادند.
نکتۀ جالب دیگر در گزارش وزارت دفاع آمریکا این است که جنگجویان القاعده در وردک، غزنی و زابل جابهجا شده اند. به نظر میرسد که پس از عملیات نظامی ارتش پاکستان در وزیرستان جنوبی، برخی از جنگجویان خارجی، آن منطقه را ترک کردند و به قلمرو زیر حاکمیت گروه طالبان در افغانستان آمدند. بخشهایی از وردک، غزنی و زابل سالها است که در کنترل طالبان است.
برای تمامی این جنگجویان جنگیدن در افغانستان هدف است. این جنگجویان ظاهراً میخواهند در افغانستان به قتل برسند. بر مبنای موافقتنامۀ همکاریهای دفاعی آمریکا و افغانستان، نیروهای ویژۀ ایالات متحده صلاحیت دارند در موارد مشخص، فعالیتهای ضد تروریستی داشته باشند. بنابراین جنگجویان القاعده ممکن است هدف حملات ضد تروریستی ایالات متحده قرار گیرند.
اما آنچه که بسیار نگران کننده به نظر میرسد، این است که گروه تروریستی داعش در ننگرهار، کنر و بدخشان مصروف هستهگذاری است. هستهگذاری داعش در شرق افغانستان و ولایت بدخشان نشان میدهد که این گروه قصد دارد بر مبنای راهبرد جنگیاش، دامنۀ ناامنیها را تا مرزهای آسیای میانه گسترش دهد. گسترش دامنۀ نبردها به مرزهای آسیای میانه، مورد علاقۀ برخی از قدرتهای منطقهیی نیز میباشد.
عربستان سعودی سخت مشتاق است تا برای روسیه در مرزهای جنوبیاش، مصروفیتی فرسایشی خلق کند. عربستان از موضع روسیه در قبال سوریه سخت ناخشنود است. اگر روسیه در موضع حمایت قاطع از بشار اسد دیکتاتور سوریه قرار نمیگرفت، شاید در شورای امنیت سازمان ملل متحد، قطعنامهیی علیه دمشق به تصویب میرسید و مجوز بمباران سوریه صادر میشد. اگر چنین چیزی تحقق مییافت بشار اسد به سرنوشت قذافی دچار میشد و کل خاک سوریه به جولانگاه گروههای مورد حمایت عربستان بدل میشد و نفوذ تهران در آن مناطق از میان میرفت.
اما موضعگیری قاطع پوتین، عربستان را از رسیدن به اهدافش بازداشت. به همین دلیل است که عربستان بدش نمیآید تا برای روسیه درد سری بزرگ در آسیای میانه خلق کند. علاوه بر عربستان، امیرنشینهای حاشیۀ خلیج فارس نیز آرزوی به آتش کشیدن آسیای میانه را در سر میپرورانند. همین اکنون چندین دستگاه تلویزیونی در کویت و دیگر امیرنشینها بر ضد دولتهای کشورهای آسیای میانه از جمله تاجیکستان برنامه پخش میکنند.
بنابراین استقرار داعش در شرق افغانستان، پشتوانۀ محکم خارجی دارد. احتمال دارد که شیخهای ثروتمند عربستانی، از طریق شبکههای حمایتیشان در پاکستان، به جنگجویان داعش در شرق و شمال افغانستان پول بفرستند.
این احتمال نیز وجود دارد که جنگجویان خارجی مستقر در وردک، زابل و غزنی نیز در نهایت به صف داعش بپیوندند. گزارشهای استخباراتی نشان میدهد که القاعده منابع تمویل خود را در کشورهای حاشیۀ خلیج فارس تا حد زیادی از دست داده است. این منابع تمویل اکنون با داعش کار میکنند. همین امر احتمال پیوستن گروهی جنگجویان سراسر جهان را به داعش تقویت میکند.
گروهی از نیروهای القاعده در شاخ آفریقا که به تازهگی به گروه داعش پیوستند
آرایش جدید نیروهای تروریستی ایجاب میکند که همکاریهای اطلاعاتی و امنیتی کشورهای منطقه بیشتر شود. کشورهای آُسیای میانه، افغانستان، چین و روسیه در همکاری با ناتو، باید با این تهدیدهای امنیتی مقابله کنند. راهبرد جنگاندن گروههای تروریستی باهمدیگر، که برخی از کشورهای منطقه آن را در پیش گرفته اند، در نهایت جواب نخواهد داد.
تنها راه مؤثر مقابله با تروریسم، حمایت از نهادهای ملی افغانستان همانند ارتش و پولیس و پشتیبانی از دولت مرکزی مستقر در کابل است.